زمان مطالعه: < 1 دقیقه امام علیه السلام در اینجا درس مهمى مى‏دهد که براى همه مدیران، بلکه همه رهروان راه حق کارگشاست. مى‏فرماید: «هنگامى که کارها مشتبه شوند (و آینده روشن نباشد) آخرشان را باید به اولشان سنجید»؛ (إِنَّ الْأُمُورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُبِرَ آخِرُهَا بِأَوَّلِهَا). اشاره به این‏که همیشه آغاز و انجام کارها با یکدیگر پیوند ناگسستنى دارند و در واقع شبیه علت و

زمان مطالعه: 2 دقیقه و قال علیه السلام وَمِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِیِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِیَةَ وَمَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام، وَقَالَ: فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَیْتُهُ فِی بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَقَدْ أَرْخَى اللَّیْلُ سُدُولَهُ وَهُوَ قَائِمٌ فِی مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْیَتِهِ یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِیمِ، وَیَبْکِى بُکَاءَ الْحَزِینِ، وَیَقُولُ: یَا دُنْیَا یَا دُنْیَا، إِلَیْکِ عَنِّی، أَبِی تَعَرَّضْتِ؟ أَمْ إِلَیَّ تَشَوَّقْتِ؟ لَاحَانَ حِینُکِ هَیْهَاتَ

زمان مطالعه: 4 دقیقه اصل ماجراى «ضِرار بن ضَمُره» به گونه‏اى که مسعودى در مروج الذهب نقل مى‏کند چنین است که او وارد بر معاویه شد. معاویه به او گفت: اوصاف على را براى من بازگو کن ضرار گفت: مرا از این کار معاف کن (زیرا تصور مى‏کرد بر خلاف میل معاویه است و ناراحت مى‏شود و ممکن است خطرى از ناحیه او وى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

زمان مطالعه: < 1 دقیقه آنچه درباره مذمت دنیا در این روایت و روایات دیگر و بعضى از آیات قرآن وارد شده دنیایى است مملو از زرق و برق و مرکب از حلال و حرام و اسراف و تبذیر و دلبستگى‏ها و وابستگى‏ها، و گرنه اگر طلب دنیا از حلال و در حد اعتدال و دور از وابستگى‏ها باشد نه تنها مذموم نیست، بلکه وسیله‏اى

زمان مطالعه: < 1 دقیقه در بعضى از روایات در ذیل این حدیث نکته عجیبى آمده است و آن این‏که چون معاویه این اوصاف و این سخنان را از امام علیه السلام شنید گریه کرد به گونه‏اى که‏ قطرات اشک بر صورت او جارى گشت و گفت: «رَحِمَ اللَّهُ أَبَا الْحَسَنِ کَانَ وَاللَّهِ کَذَلِکَ؛ خدا رحمت کند ابوالحسن على را، به خدا سوگند این‏گونه بود».