توضیحات اجمالی بخشها:
متن پانصد و هشتاد و شش جلدکتاب و دویست و نود و چهار مقاله پیرامون امامعلی علیهالسلام با موضوعاتی چون سخنان، تاریخ زندگانی، سیره و فضائل، معرفی بیش از چهارده هزار و نهصد کتاب، مقاله و پایاننامه پیرامون آن حضرت، ارائه فهرست کلیه کتابها و مقالهها به صورت یکجا (پنجاه و شش هزار و پانصد موضوع)، جستجوی پیشرفته در متن، پاورقی و عناوین، تصاویر و پوسترهای زیبا و جذاب، امکان چاپ صفحات و انتقال متن به دفترچه یادداشت، امکان تغییر محیط برنامه برای سلیقههای مختلف، متن زیارتنامهها، نغمههای دلنشین و همخوانی قابل اجرا در دستگاههای MP3
به مردم مصر (1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه چون امیر مؤمنان على علیه السلام مالک بن حارث اشتر را به ولایت مصر گماشت براى یادآورى شخصیت مالک نامه زیر را به مردم آن اقلیم نوشت: از بنده خدا على امیر مؤمنان، به مردمى که چون دیدند به خدا در زمین او عصیان مىشود، و حقش به هدر مىرود، و ستم و زورگوئى بر سر هر نیکوکار و بدکردارى
به عمرو عاص
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اما بعد، تو دین خود را پیرو دنیاى آدمى قرار دادى که گمراهیش آشکار است، و پردهدرى و هرزگیش نمودار است. آبروى بزرگان از نشست و برخاست با او مىرود، و شکیبائى بردباران در آمیزش با وى کم مىشود. آرى، تو در پى او رفتى، و پس ماندهاش را به دهان گرفتى. مانند سگى که همه جا به دنبال شیر
به یکى از فرمانداران خود(1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه اما بعد، خبرى در باره تو به من رسید که اگر راستى چنین کارى کرده باشى هر آینه پروردگارت را به خشم در آوردهاى، و از دستور امامت سر پیچیدهاى، و به امانتى که نزدت سپرده شده است خیانت ورزیدهاى. بارى، شنیدم که زمین را برهنه ساختى، و آنچه زیر پایت بود برگرفته در جیب انداختى، هر چیزى که زیر
به همان فرماندار
زمان مطالعه: 3 دقیقه اما بعد، من تو را در امانت خود شریک کردم، و رویه و آستر کارم قرارت دادم و در جرگه امنایم در آوردم. هیچ مردى از میان خانوادهام براى همکارى و یارى با من مطمئنتر از تو بنظرم نمىآمد، و هرگز گمان نمىبردم که امانتداریت به خیانتکارى بینجامد. اما همین که دیدى روزگار بر پسر عمویت سخت گرفته، و دشمنش
به عمر بن ابى سلمه مخزومى
زمان مطالعه: < 1 دقیقه عمر بن ابى سلمه مخزومى فرماندار امیر- مؤمنان در بحرین بود. هنگامى که آن حضرت خواست به جنگ شامیان برود او را معزول کرد و این نامه را به او نوشته نعمان بن عجلان زرقى را بجایش گماشت. اما بعد، من نعمان بن عجلان زرقى را به ولایت بحرین گماشتم، و تو را بىهیچگونه سرزنش و یا نکوهشى از این
به مصقلة بن هبیره شیبانى فرماندار اردشیر خرّه(1)
زمان مطالعه: < 1 دقیقه خبرى در باره تو به من رسید که اگر راستى چنین کارى کرده باشى هر- آینه پروردگارت را به خشم در آوردهاى، و امامت را افسرده و پریشان و آزرده و نگران کردهاى. آرى، شنیدم غنائمى را که مسلمانان با اسب و شمشیر فراهم ساختهاند، و خون خود را افشانده و سرشان را در راه آن باختهاند، از بیت المال