دومین اعتراض آنان این بود که چرا برای داوران مدتی تعیین گردید و قرار شد
که هر دو داور در نقطهای بی طرف (دومةالجندل) تا پایان ماه رمضان نظر خود را دربارهی اختلاف دو گروه صادر کنند و چرا این کار در همان صحرای صفین در روزهای بلند کردن قرآنها بر نیزه انجام نگرفت؟!
به راستی آیا این نوع اشکالتراشی از جهالت آنها حکایت نمیکند؟ مگر چنین قضاوت خطیری، آن هم در هنگامی که دست هر یک از دو گروه تا مرفق در خون دیگری فرو رفته بود کار آسانی بود که در ظرف یک یا دو روز انجام گیرد و طرفین نیز آن را بپذیرند؟ یا آنکه هر چه در این کار صبر و حوصله اعمال میشد امکان بیداری جاهل و استواری عالم فزونی مییافت و زمینهی بازگشت صلح به میان امت آمادهتر میشد؟
امام -علیهالسلام- در پاسخ این اعتراض میفرماید:
«و أما قولکم: لم جعلت بینکم و بینهم أجلا فی التحکیم؟ فإنما فعلت ذلک لیتبین الجاهل و یتثبت العالم و لعل الله أن یصلح فی هذه الهدنة أمر هذه الأمة».(1)
اینکه میگوئید چرا میان شما و آنان مدتی معین کردم و به امر داوری سرعت نبخشیدم، من این کار را انجام ندادم مگر برای اینکه افراد نادان آگاه شوند و دانایان استوار بمانند تا شاید خدا در این فاصله کار امت را اصلاح کند.
1) نهجالبلاغه، خطبهی 121.