جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حاکمیت اشخاص بر دین‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آنان پیوسته این اعتراض را بر لب داشتند که چگونه ممکن است دو نفر از دو گروه مخالف، بر طبق سلیقه‏های شخصی خود، سرنوشت مسلمانان را به دست بگیرند و نظر خود را بر رأی رهبر شناخته شده‏ی مسلمین حاکم سازند. دین و سرنوشت مسلمانان بالاتر از آن است که اشخاص با عقول ناقص خود بر آن حکومت کنند آنان پیوسته می‏گفتند: «حکم الرجال فی دین الله». یعنی: علی اشخاص را در دین خدا حاکم قرار داده است.

این اشکال حاکی از آن است که آنان از شرایط پذیرش داوری حکمین آگاه نبودند و تصور می‏کردند که امام -علیه‌السلام- دست آن دو را درباره‏ی سرنوشت مسلمانان باز گذاشته است که به هر نحو بخواهند تصمیم بگیرند و اعمال غرض کنند. امام در پاسخ این اعتراض می‏فرماید:

إنا لم نحکم الرجال و إنما حکمنا القرآن. هذا القرآن إنما هو خط مستور بین الدفتین لا ینطق بلسان و لابد له من ترجمان. و إنما ینطق عنه الرجال. و لما دعانا القوم إلی أن نحکم بیننا القرآن لم نکن الفریق المتولی عن کتاب الله سبحانه و تعالی، و قد قال الله سبحانه: «فإن تنازعتم فی شی‏ء فردوه إلی الله و الرسول» فرده إلی الله أن نحکم بکتابه، و رده إلی الرسول أن نأخذ بسنته،

فإذا حکم بالصدق فی کتاب الله فنحن أحق الناس به، و إن حکم بسنة رسول‏الله صلی الله علیه و آله و سلم فنحن أحق الناس و أولاهم بها».(1)

ما هرگز اشخاص را حاکم قرار ندادیم، بلکه قرآن را در میان خود حاکم ساختیم. اما قرآن نوشته‏ای است در میان دو جلد که خود سخن نمی‏گوید و کسی باید سخن او را بازگو کند. و اشخاص معینی (می‏توانند) درباره‏ی آن سخن گویند. وقتی مردم شام از ما خواستند که قرآن را در میان خود حاکم قرار دهیم ما گروهی نبودیم که از کتاب خدا رویگردان باشیم، که خداوند سبحان می‏فرماید: «اگر در مسئله‏ای دچار نزاع شدید، آن را به خدا و رسول او ارجاع کنید». ارجاع به خدا این است که با قرآن او داوری کنیم و ارجاع به پیامبر این است که سنت او را برگیریم. هرگاه داوران طبق کتاب خدا داوری کنند ما شایسته‏ترین مردمی هستیم که آن را باز گیریم و اگر مطابق سنت پیامبر داوری کنند باز هم ما شایسته‏ترین مردمیم که از آن پیروی می‏کنیم.

امام -علیه‌السلام- در خطبه‏ای دیگر همین پاسخ را به عبارت دیگر بیان می‏کند و می‏فرماید:

هر دو حکم برای این برگزیده شدند که آنچه را قرآن زنده کرده است زنده سازند و آنچه را که قرآن میرانده است بمیرانند (مساوی حق را احیاء و باطل را نابود سازند) احیاء قرآن گرد آمدن بر آن، و اماته‏ی قرآن دوری از آن است. اگر قرآن ما را به سوی شامیان سوق دهد باید از آن پیروی کنیم و اگر آنان را به سوی ما سوق دهد باید از ما پیروی کنند. من شری را به سوی شما نیاوردم و شما را گول نزدم و مشتبه نساختم.(2)


1) نهج‏البلاغه، خطبه‏ی 121.

2) همان، خطبه‏ی 123 و نیز خطبه‏ی 17.