جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تحلیلی از انگیزه‏های مخالفت خوارج‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

علل مخالفت خوارج با امام -علیه‌السلام- با انگیزه‏ی مخالفت معاویه با آن حضرت کاملاً متفاوت بود. معاویه از دوران خلافت عمر مقدمات خود مختاری ولایت شام را آماده ساخته بود و خود را رئیس مطلق شام می‏دانست. پس از قتل عثمان، وقتی دریافت که امام -علیه‌السلام- می‏خواهد دست او را از ولایت شام قطع کند، به مخالفت برخاست و با تحریک طلحه و زبیر و سپس به راه انداختن نبرد صفین در برابر امام -علیه‌السلام- ایستاد و در واپسین لحظات با سیاست شوم بر نیزه کردن قرآن دو دستگی عمیقی در میان یاران امام پدید آورد و سرانجام امام -علیه‌السلام- قربانی همین دو دستگی شد.

اما خوارج افرادی قشری و ظاهر بین و به اصطلاح امروز خشکه مقدسانی بودند که به جهت جهل و سطحی نگری و نا آگاهی از مبانی اسلامی با امام -علیه‌السلام- به مخالفت برخاستند و با تشبث به علل واهی در برابر مصباح هدایت الهی صف آرایی کردند و در خاموش ساختن آن حتی به بهای نابودی خود از پای ننشستند.

به سبب همین تفاوت میان معاویه و خوارج، امام -علیه‌السلام- پس از پیروزی بر آنها فرمود:

«لا تقاتلوا الخوارج بعدی، فلیس من طلب الحق فأخطاه کمن طلب الباطل فأدرکه».(1)

پس از من با خوارج جنگ مکنید، زیرا آن کسی که جوینده‏ی حق باشد ولی به عللی راه خطا برود با آن کس که جوینده‏ی باطل باشد و به آن برسد یکسان نیست.

تحلیل انگیزه‏های مخالفت خوارج ثابت می‏کند که این گروه، برخلاف شامیان، هرگز در طلب جاه و مقام نبودند، بلکه اعوجاج و عقب ماندگی فکری خاصی بر آنها حکومت می‏کرده است. اینک مهمترین اعتراضهای خوارج را نقل می‏کنیم.


1) نهج‏البلاغه، خطبه‏ی 58 (طبع عبده).