جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گفتگوی فرمانده نظامی امام با ابوموسی‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

شریح بن هانی، فرماندهی که امام -علیه‌السلام- او را در رأس یک گروه چهارصد نفری به دومةالجندل اعزام کرد، دست ابوموسی را گرفت به او چنین گفت: تو مسئولیت بزرگی را به دوش گرفته‏ای، کاری که شکاف آن مرمت پذیر نیست. بدان اگر معاویه بر عراق مسلط شود دیگر عراقی وجود ندارد، ولی اگر علی بر شام مسلط شود برای شامیان مشکلی وجود نخواهد داشت. تو در آغاز حکومت امام از خود وقفه نشان دادی؛ اگر باز چنین کاری کنی گمان به یقین و امید به نومیدی تبدیل می‏شود.

ابوموسی در پاسخ او گفت: گروهی که مرا متهم می‏سازند شایسته نیست که مرا به داوری برگزینند تا باطل را از آنان دفع و حق را بر ایشان جلب کنم.(1)

نجاشی، شاعر معروف سپاه امام و دوست دیرینه‏ی ابوموسی، طی اشعاری او را

به رعایت حق و عدالت توصیه کرد و چون آن اشعار را بر ابوموسی خواندند گفت: از خدا می‏خواهم که افق روشن گردد و طبق رضای خدا انجام وظیفه کنم.(2)


1) الإمامة و السیاسة، ج 1، ص 115؛ شرح نهج‏البلاغه‏ی ابن‏ابی‏الحدید، ج 2،ص 245.

2) وقعه‏ی صفین، ص 534؛ شرح نهج‏البلاغه‏ی ابن‏ابی‏الحدید، ج 2، ص 247.