دوست و دشمن بر سادگی و کم عمقی ابوموسی اتفاق نظر داشتند و او را «چاقوی کند و بی دسته» و کم ظرفیت میخواندند. ولی علی -علیهالسلام- چه میتوانست بکند؟ دوستان ساده لوح و بی ظرفیت او که غالباً از همان قماش ابوموسی بودند، دو مطلب را بر او تحمیل کردند: هم اصل حکمیت را و هم شخص حکم را.
امام -علیهالسلام- به هنگام اعزام ابوموسی به «دومة الجندل» با او و با دبیر خود عبیدالله بن ابیرافع چنین به سخن پرداخت:
امام -علیهالسلام- خطاب به ابوموسی: «أحکم بکتاب الله و لا تجاوزه» یعنی: براساس کتاب خدا داوری کن و از آن گام فراتر منه.
وقتی ابوموسی به راه افتاد، امام فرمود: میبینم که او در این جریان فریب خواهد خورد.
عبیدالله، اگر جریان چنین است و او فریب خواهد خورد چرا او را اعزام میکنی؟
امام -علیهالسلام-: «لو عمل الله فی خلقه بعلمه ما احتج علیهم بالرسل».(1) یعنی: اگر خداوند با علم خود با بندگانش رفتار میکرد دیگر برای آنان پیامبرانی اعزام نمیکرد و به وسیلهی آنان با ایشان احتجاج نمینمود.
1) مناقب ابنشهر آشوب، ج 2، ص 261.