جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رویارویی عمرو عاص با مالک‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

رشادت مالک در میدان نبرد خواب از دیدگان معاویه ربوده بود. لذا، به مروان بن حکم دستور داد که به کمک گروهی به حیات مالک خاتمه دهد. ولی مروان این مسئولیت را نپذیرفت و گفت: نزدیکترین فرد به تو عمرو عاص است که حکومت مصر را به او وعده کرده‏ای. چه بهتر که این مسئولیت را بر دوش او بگذاری. او رازدار توست، نه من؛ او را مورد عطای خود قرار داده و مرا در جرگه‏ی محرومان وارد کرده‏ای. معاویه از روی ناچاری، به عمرو عاص مأموریت داد که با گروهی به نبرد مالک بپردازد، زیرا تدابیر جنگی و شجاعت بی همتای او صفوف شامیان را در هم کوبیده بود.

عمرو، که از سخنان مروان آگاه بود، به ناچار مأموریت را پذیرفت، اما مگس کجا و عرصه‏ی سیمرغ کجا؟ عمرو عاص به هنگام رو به رو شدن با اشتر لرزه بر اندامش افتاد، اما ننگ فرار از میدان را نیز نپذیرفت. رجز خوانی هر دو طرف به پایان رسید و به یکدیگر حمله بردند. عمرو به هنگام حمله‏ی اشتر خود را عقب کشید و نیزه‏ی مالک خراشی در چهره‏ی او پدید آورد. عمرو، از ترس جان، زخم صورت را بهانه کرد و با یک دست عنان اسب و با دست دیگر صورت خود گرفت و با سرعت به سوی سپاه شام گریخت. فرار او از میدان نبرد سبب اعتراض سربازان به معاویه شد که چرا چنین فرد ترسو و بی عرضه‏ای را بر آنها امیر کرده است.(1)


1) وقعه‏ی صفین، صص 441-440؛ شرح نهج‏البلاغه‏ی ابن‏ابی‏الحدید، ج 8، ص 79.