. خواب: نوم، غزارا، الکری، نام، النوم، نائم، رؤیا
. خواب زدگی عقل: سبات، غفل، سفه
. خوابگاه: مضجع، مماهد
. خواب کوتاه یک لحظه: مضمضة، سنة
. خوابیدن (غافلانه): یهجع، سبات، غفلة
. خار، خاشاک: قذی، أقذی
. خارج شدن: شخصت، مرق مرقت، المارقة
. خواری: – ذلت – مذلة أهان
. خواستن: میل، رغب، أراده، رام، الطلب، التمس، سئوال، التمسوا
. خاطر آزرده: ملول متأثر، مزعج، محزون، مغموم، متأسف
. خاطر آشفته: – ح- حیرت زده
. خواهش: رجاء، المیل، الرغبة، الدعاء، التمس، تضرع
. خالص، صفو، خلص، محض، مصاص
. خاک: ارض، تراب، مملکة، القبر
. خاک مالیدن: عفر، عفروا
. خاموشی: الصمت، السکوت، أطفأ، هامدة – س- سکوت
. خاموش: الساکت، صامت، أخرس
. خالص: صفو، خلص، المحض، مصاص
. خاک مالیدن: عفر، عفروا، تعفیر
. خاموشی: أطفأ، هامده – س- سکوت
. خواندن: دعا، قرأ، تلاوته، ینابز، قرأ، تلی
. خواننده: قاریء، تالین
. خاندان: – خویشاوندان
. خانواده: اهلبیت، عیال، أسرة، زوجة
. خانهها: بیت، باحات، جحرک، الدار، دیار، منازل، مأوی
. خواهشهای نفس: – ه- هوی نفس
. خبر: الانباء، نبأ، الاخبار، خبر
. خبر دادن: خبر،نبأ، اطلع، نبأک، الانباء، الناعی
. خبرچینی: عین، جساس، عینی
. خجالت: – ح. حیاء
. خجسته: مبارک، بورک، سعید، الحسن، میمون
. خدا: رب، الله، اله، الخالق، صانع، صاحب، مالک، مبدع، بدیع
. خدائی: ألوهیة، ربوبیة، الالهی، ربانی
. خدا ترس: ورع، متقی، تقی، عارف، خائف
. خدعه ونیرنگ: – ن. نیرنگ
– ف. فریب
. خرابی و ویرانی: خراب، هدم، تخریب، تدمیر
. خراج: – ب. بیتالمال
. خردسال: الطفل، الصغیر، ابن، الولد، الحدث
. خرد کننده: مقطع، هادم، مفتت
. خردمند: عاقل، فهیم، لبیب، مدرک، ذکی، عارف، الحکیم
. خرد: – ع. عقل
. خرسند: قانع، راض، مسرور، فرح، بهجة، الراضی
. خرما: النخل، ودیة
. خرم: مسرور، ضاحک، بشاش، سعید، راضی
. خرمی: – س- سرسبزی
. خروج کردن: نهوض، عصیان، طغیان، اثارة، مخالفة ، قیام
. خسارت و زیان: – ز- زیانکاری
. خسته شدن: یعیی، یعیا، لاغب، ملغب، نصب، نصبا
. خستگی: تبرم، التعب، الحسیر، دؤوبهم ، سئم، فترات، ملوا، مللتم. ملول، اعیاء
. خسته دل: متألم، مصاب، مغموم، حزین، مجروح
. خشک شدن: صلصلت، جف، یبست و یابس
. خشکسالی: مجدب، جف، حدابیر، قحطوا، قحط
. خشم و غضب: غالظ، یغلظ، قیظ، المقت، نقمتما، البادرة، الغضب، الحدة، احتشم، الحفیظة، سخط
. خشمگین شدن: تمتعصون، یمقته
. خشنودی: رضی، مسرورا، سرورک، فرح، ابتهاج
. خشونت: – ت- تندی و خ – خشم
. خصومت و مجادلة: – جدل و مجادلة، خصومة، عداوة، منازعة
. خطا و لغزش: – ل- لغزش، خاطیء، مذنب، مخطی ة
. خلفاء 12 گانه: أوصیاء، اهلبیت
. خلقت: خلق، مربوب، مصنوع
. خلق و خوی: خلق، خلة، دیدنا
. خندهی بلند: ضحک، یقهقه
. خندان: ضاحک، مسرور
. خوارج نهروان: مارقین
. خوب، بهتر: نعم، حسن، أحسن
. خوبان: نیکی و نیکوکاری
. خوبی: المعروف، حلال، حق، احسان، صالح
. خود بزرگ بینی: – ت- تکبر
. خود پسندی: خیلاء، زهو، شموخ، عجب، الکبر
. خود داری کردن: ضن، یکفف، تکفوا، الکف، أمسک، الامساک، امتنع ،یمنع، الامتناع، یستنکف
. خودستائی : – س- ستایش، ستودن
. خود سری و استبداد – الف- استبداد گری، عنود، متمرد
. خود کفائی: قنع، عز، التقلل، استقلال
. خوراک هر کس: قوت، اقوات
. خوشا: حبذا، طوبی
. خوش بینی: حسن الظن
. خوشروئی: بسط، بشاشة، جمیل، مرح، ضاحک
. خوشحالی و نشاط:نشاطأ، نشاطها، سرک، سرور، یغتبط، سعید
. خوشگل: – زیبا
. خون و خون دل: قیح، الدم، قیحا
. خونخواهی: ثار، ثارت، ینتقم
. خویشاوندان: أرحام، رحم، عترة، عشیرة، عصبة، مناسب، ألإل، أهل البیت، آل، حامتک، خصاصة، الصهر، قرابة
. خویشتن داری: حیاء، عف، یستنکف، صابر، ممتنع،
. خیانتکار: مماذق، الخائن، الفاسد
. خیانت کردن: خان، ثلم، غش، یغلون، المکرم، الخدیعة
. خیال – گ. گمان، أوهام، تخیل
. خیر خواه و دلسوز: ناصح، ناصحین
. خیرات:الصدقات
. خیره سر: أحمق، أبله، عنود، متمرد، مستبد
. خیمه: خیام، سرادق