جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حرف خ

زمان مطالعه: 3 دقیقه

. خواب: نوم، غزارا، الکری، نام، النوم، نائم، رؤیا

. خواب زدگی عقل: سبات، غفل، سفه

. خوابگاه: مضجع، مماهد

. خواب کوتاه یک لحظه: مضمضة، سنة

. خوابیدن (غافلانه): یهجع، سبات، غفلة

. خار، خاشاک: قذی، أقذی

. خارج شدن: شخصت، مرق مرقت، المارقة

. خواری: – ذلت – مذلة أهان

. خواستن: میل، رغب، أراده، رام، الطلب، التمس، سئوال، التمسوا

. خاطر آزرده: ملول متأثر، مزعج، محزون، مغموم، متأسف

. خاطر آشفته: – ح- حیرت زده

. خواهش: رجاء، المیل، الرغبة، الدعاء، التمس، تضرع

. خالص، صفو، خلص، محض، مصاص

. خاک: ارض، تراب، مملکة، القبر

. خاک مالیدن: عفر، عفروا

. خاموشی: الصمت، السکوت، أطفأ، هامدة – س- سکوت

. خاموش: الساکت، صامت، أخرس

. خالص: صفو، خلص، المحض، مصاص

. خاک مالیدن: عفر، عفروا، تعفیر

. خاموشی: أطفأ، هامده – س- سکوت

. خواندن: دعا، قرأ، تلاوته، ینابز، قرأ، تلی

. خواننده: قاری‏ء، تالین

. خاندان: – خویشاوندان

. خانواده: اهل‏بیت، عیال، أسرة، زوجة

. خانه‏ها: بیت، باحات، جحرک، الدار، دیار، منازل، مأوی

. خواهش‏های نفس: – ه- هوی نفس

. خبر: الانباء، نبأ، الاخبار، خبر

. خبر دادن: خبر،نبأ، اطلع، نبأک، الانباء، الناعی

. خبرچینی: عین، جساس، عینی

. خجالت: – ح. حیاء

. خجسته: مبارک، بورک، سعید، الحسن، میمون

. خدا: رب، الله، اله، الخالق، صانع، صاحب، مالک، مبدع، بدیع

. خدائی: ألوهیة، ربوبیة، الالهی، ربانی

. خدا ترس: ورع، متقی، تقی، عارف، خائف

. خدعه ونیرنگ: – ن. نیرنگ

– ف. فریب

. خرابی و ویرانی: خراب، هدم، تخریب، تدمیر

. خراج: – ب. بیت‌المال

. خردسال: الطفل، الصغیر، ابن، الولد، الحدث

. خرد کننده: مقطع، هادم، مفتت

. خردمند: عاقل، فهیم، لبیب، مدرک، ذکی، عارف، الحکیم

. خرد: – ع. عقل

. خرسند: قانع، راض، مسرور، فرح، بهجة، الراضی

. خرما: النخل، ودیة

. خرم: مسرور، ضاحک، بشاش، سعید، راضی

. خرمی: – س- سرسبزی

. خروج کردن: نهوض، عصیان، طغیان، اثارة، مخالفة ، قیام

. خسارت و زیان: – ز- زیانکاری

. خسته شدن: یعیی، یعیا، لاغب، ملغب، نصب، نصبا

. خستگی: تبرم، التعب، الحسیر، دؤوبهم ، سئم، فترات، ملوا، مللتم. ملول، اعیاء

. خسته دل: متألم، مصاب، مغموم، حزین، مجروح

. خشک شدن: صلصلت، جف، یبست و یابس

. خشکسالی: مجدب، جف، حدابیر، قحطوا، قحط

. خشم و غضب: غالظ، یغلظ، قیظ، المقت، نقمتما، البادرة، الغضب، الحدة، احتشم، الحفیظة، سخط

. خشمگین شدن: تمتعصون، یمقته

. خشنودی: رضی، مسرورا، سرورک، فرح، ابتهاج

. خشونت: – ت- تندی و خ – خشم

. خصومت و مجادلة: – جدل و مجادلة، خصومة، عداوة، منازعة

. خطا و لغزش: – ل- لغزش، خاطی‏ء، مذنب، مخطی ة

. خلفاء 12 گانه: أوصیاء، اهل‏بیت

. خلقت: خلق، مربوب، مصنوع

. خلق و خوی: خلق، خلة، دیدنا

. خنده‏ی بلند: ضحک، یقهقه

. خندان: ضاحک، مسرور

. خوارج نهروان: مارقین

. خوب، بهتر: نعم، حسن، أحسن

. خوبان: نیکی و نیکوکاری

. خوبی: المعروف، حلال، حق، احسان، صالح

. خود بزرگ بینی: – ت- تکبر

. خود پسندی: خیلاء، زهو، شموخ، عجب، الکبر

. خود داری کردن: ضن، یکفف، تکفوا، الکف، أمسک، الامساک، امتنع ،یمنع، الامتناع، یستنکف

. خودستائی : – س- ستایش، ستودن

. خود سری و استبداد – الف- استبداد گری، عنود، متمرد

. خود کفائی: قنع، عز، التقلل، استقلال

. خوراک هر کس: قوت، اقوات

. خوشا: حبذا، طوبی

. خوش بینی: حسن الظن

. خوشروئی: بسط، بشاشة، جمیل، مرح، ضاحک

. خوشحالی و نشاط:نشاطأ، نشاطها، سرک، سرور، یغتبط، سعید

. خوشگل: – زیبا

. خون و خون دل: قیح، الدم، قیحا

. خونخواهی: ثار، ثارت، ینتقم

. خویشاوندان: أرحام، رحم، عترة، عشیرة، عصبة، مناسب، ألإل، أهل البیت، آل، حامتک، خصاصة، الصهر، قرابة

. خویشتن داری: حیاء، عف، یستنکف، صابر، ممتنع،

. خیانتکار: مماذق، الخائن، الفاسد

. خیانت کردن: خان، ثلم، غش، یغلون، المکرم، الخدیعة

. خیال – گ. گمان، أوهام، تخیل

. خیر خواه و دلسوز: ناصح، ناصحین

. خیرات:الصدقات

. خیره سر: أحمق، أبله، عنود، متمرد، مستبد

. خیمه: خیام، سرادق