جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: عاقل کیست؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به وصف عاقل مى‏پردازد به این صورت که خدمتش عرض شد: عاقل را براى ما توصیف کن. فرمود: عاقل کسى است که هر چیز را در جاى خود قرار مى‏دهد. گفته شد: جاهل را توصیف بفرما. فرمود:توصیف کردم»؛(وَ قِیلَ لَهُ صِفْ لَنَا الْعَاقِلَ فَقال علیه السلام: هُوَ الَّذِی یَضَعُ الشَّیْ‏ءَ مَوَاضِعَهُ فَقِیلَ: فَصِفْ لَنَا الْجَاهِلَ، فَقَالَ: قَدْ فَعَلْتُ).

مرحوم سید رضى در ذیل این کلام مى‏گوید: «منظور امام علیه السلام این است که جاهل کسى است که هرچیزى را در جاى خود قرار نمى‏دهد، بنابراین ترک وصف جاهل خود صفت او محسوب مى‏شود، زیرا بر خلاف وصف عاقل است»؛(قالَ الرَّضِیُ یَعْنی أنَّ الْجاهِلَ هُوَ الَّذی لا یَضَعُ الشَّیْ‏ءَ مَواضِعَهُ فَکانَ تَرْکُ صِفَتِهِ صَفَةٌ لَهُ إذْ کانَ بِخَلافِ وَصْفِ الْعاقِلِ).

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه در عبارتى کوتاه و پرمعنا در واقع تمام اوصاف عاقل و جاهل را خلاصه کرده است؛ عاقل کسى است که درباره هرچیز مى‏اندیشد و محل مناسب آن را بررسى مى‏کند و سپس آن را در محل مناسب قرار مى‏دهد؛ مثلًا اگر رئیس اداره یا رئیس حکومت است شایستگى‏هاى افراد را در نظر مى‏گیرد و هر کدام را در محل لایق خود قرار مى‏دهد یا اگر مى‏خواهد مثلًا سخنرانى کند، مطالب را چنان تنظیم مى‏کند که مقدمه در جایگاه خود، شرح‏

مطالب در جاى خود و نتیجه‏گیرى پایانى سخن نیز در جاى خود باشد.

اگر عبادتى انجام مى‏دهد، اجزا و شرایط و واجبات و مستحبات آن را هر کدام در جاى خود به جا مى‏آورد. اگر طبیب است و مى‏خواهد بیمارى را درمان کند مراحل مختلف درمان را دقیقا در نظر مى‏گیرد و هر دارو و درمانى را در جاى خود قرار مى‏دهد و اگر مى‏خواهد اموال زکات و بیت المال را تقسیم کند نیاز افراد و گروه‏ها را در نظر مى‏گیرد و به هر کدام به اندازه نیازش مى‏پردازد.

حتى اگر مى‏خواهد مجازات کند، مجازات نیز درجات و مراحلى دارد. او هر مرحله را در جایگاه خود قرار مى‏دهد تا نتیجه مطلوب عائد شود.

آرى عاقل مى‏اندیشد و اندازه‏گیرى مى‏کند و تدبیر مى‏نماید و نظم هر کار را رعایت مى‏کند. تعبیر به «رُشد» در قرآن مجید در مورد دادن اموال یتیمان به آنان نیز مى‏تواند اشاره‏اى به همین معنا باشد؛ یعنى یتیم به مرحله‏اى برسد که بتواند در مسائل مالى هرچیز را در جایگاه مناسب انجام دهد.

به عکس جاهل، که هیچ یک از این امور را رعایت نمى‏کند؛ در جایى که باید نرمش انجام دهد شدت عمل به کار مى‏گیرد و به عکس در جاى شدت عمل نرمش، افراد را در جایگاه خود قرار نمى‏دهد، حقوق را متناسب تقسیم نمى‏کند، واجبات و مستحبات شرع را به طور صحیح در جایگاه اصلى قرار نمى‏دهد و همین امر باعث شکست او در همه زمینه‏هاست.

روایات دیگرى در زمینه توصیف عقل یا عاقل از معصومان علیهم السلام نقل شده که با آنچه در این کلام نورانى آمده هماهنگ است؛ از جمله در حدیثى از امام امیرمؤمنان علیه السلام مى‏خوانیم:«الْعَقْلُ أنَّکَ تَقْتَصِدُ فَلا تَسْرِفَ وَتَعِدَ فَلا تُخْلِفَ وَإذا غَضِبْتَ حَلِمْتَ‏؛ عقل آن است که میانه‏روى را انتخاب کنى و اسراف ننمایى و هرگاه وعده مى‏دهى تخلف ننمایى و به هنگام غضب، حلم کنى».(1)

در حدیث دیگرى در همان کتاب از آن حضرت مى‏خوانیم:«النُّفُوسُ طَلِقَةٌ لکِنْ أیْدِى الْعُقُولِ تَمْسِکُ أعْنَتَها عَنِ النُّحُوسِ‏؛ نفوس آدمیان آزاد است؛ ولى دست‏هاى عقل زمام آن را گرفته و از چموشى و سرکشى باز مى‏دارد».(2)

نیز در حدیث دیگرى از همان حضرت آمده است:«إنَّمَا الْعَقْلُ التَّجَنُّبُ مِنَ الْإثْمِ وَالنَّظَرِ فِی الْعَواقِبِ وَالْأخْذِ بِالْحَزْمِ‏؛ عقل تنها پرهیز از گناه و نگاه کردن در عواقب امور و رعایت احتیاط در کارهاست».(3)

جالب این‏که امام علیه السلام در کلام حکیمانه 437 عدالت را نیز به چیزى شبیه آنچه در بالا درباره عقل فرمود وصف کرده است، مى‏فرماید:«الْعَدْلُ یَضَعُ الْأمُورَ مَواضِعَهَا؛ عدل هر چیزى را در جایگاه خود قرار مى‏دهد». و به یقین هر عاقلى عادل است و هر عادلى باید عاقل باشد.

در عهدنامه مالک اشتر نیز آمده است که امام علیه السلام به او دستور مى‏دهد«فَضَعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْضِعَهُ وَأوْقِعْ کُلَّ أمْرٍ مَوْقِعَهُ‏؛ هر چیز را در جایگاه خود قرار ده و هر امرى را در محل مناسب آن».(4) و این هم امر به عدالت است و هم رعایت عقل و تدبیر.

ابن ابى‏الحدید در اینجا ضرب‏المثلى نقل مى‏کند که به پندار خودش شبیه کلام امام علیه السلام است در این جهت که از بیان مطلبى، مطلب دیگرى فهمیده مى‏شود ولى ضرب‏المثل گفته شده بسیار نامناسب نسبت به گفتار حکیمانه امام علیه السلام است.(5)


1) غررالحکم، ح 2130.

2) غررالحکم، ح 2048.

3) همان، ح 3887.

4) نهج‏البلاغه، نامه 53.

5) شرح نهج‏البلاغه ابن ابى‏الحدید، ج 19، ص 67.