امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به یکى از آفات طمع اشاره کرده، مىفرماید:«طمعکار در بند ذلت گرفتار است»؛(الطَّامِعُ فی وَثَاقِ الذُّلِّ).
«وَثاق» به معنى بند و زنجیرى است که اسیر و یا حیوانى را با آن مىبندند.
شبیه این سخن همان است که در حکمت 180 گذشت که فرمود:«الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ؛ طمع بندگى جاویدان است» نیز در حکمت 219 خواندیم که امام مىفرمود: «قربانگاه عقلها غالباً در زیر نور خیرهکننده طمعهاست».
همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد طمع معمولًا به معناى علاقه شدید به چیزى است که فوق استحقاق انسان و غالباً به دست دیگران است شخص طمعکار براى به دست آوردن آن باید در مقابل این و آن خضوع کند و طناب ذلت بر گردن خویش نهد، شاید به مقصود برسد و شاید هم نرسد.
به تعبیر دیگر طمع ریسمانى نامرئى است که انسان بر گردن خود مىنهد و سر آن را به دست کسى که از او طمع دارد مىسپارد و همچون برده یا حیوانى در اختیار او قرار مىگیرد.
نقطه مقابل طمع قناعت است که انسان را از همگان بىنیاز و عزت و کرامت او را حفظ مىکند.
اضافه بر اینها، اموال و مقامات و اشیایى که مورد طمع طمعکاران است در
بسیارى از موارد دست نیافتنى است، به همین دلیل طمعکار براى رسیدن به آن عمرى دست و پا مىزند و چه بسا ناکام از دنیا برود در حالى که سرمایه عمر خود را بیهوده از دست داده نه به مقامى در دنیا رسیده و نه در پیشگاه خدا منزلتى دارد.
در حدیث معروفى که ملاصالح مازندرانى در شرح اصول کافى آورده است، مىخوانیم:«عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَذَلَّ مَنْ طَمَعَ؛ کسى که قناعت پیشه کند عزیز مىشود، و کسى که طمع بورزد ذلیل خواهد شد».(1)
در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان مىخوانیم:«عِنْدَ غُرُورِ الْأطْماعِ وَالْآمالِ تَنْخَدِعُ عُقُولُ الْجُهّالِ وَتَخْتَبِرُ ألْبابُ الرّجالِ؛ به هنگام فریب طمعها و آرزوها عقول جاهلان گرفتار مىشود و عقل مردان بزرگ در آزمون قرار مىگیرد».(2)
در حکمت 275 نیز خواهد آمد که امام علیه السلام مىفرماید:«إنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍ، وَضامِنٌ غَیْرُ وَفِىّ؛ طمع آدمى را به سرچشمه آب وارد مىکند و بىآنکه او را سیراب کرده باشد باز مىگرداند، طمع ضامنى است که هرگز به عهد خود وفا نمىکند».(3)
این سخن را با شعر مشهورى که ابن ابىالحدید در شرح نهجالبلاغه خود در ذیل این گفتار حکیمانه آورده پایان مىدهیم:
طَمِعْتَ بِلَیْلى أنْ تَریعَ وَإنَّما
تَقَطَّعَ أعْناقَ الرّجالِ الْمَطامِعُ
به لیلا طمع ورزیدى که نظر لطفى به تو کند (و این اشتباه بود) آرى گردن مردان را طمعها قطع مىکند.
1) شرح اصول کافى، ج 8، ص 181.
2) غررالحکم، ح 6222.
3) نهجالبلاغه، حکمت 275.