گاه سؤال مىشود که براى چه منظورى ما اسرار را کتمان کنیم و از دیگران پنهان داریم. با کمى دقت معلوم مىشود که آثار قابل ملاحظهاى مىتواند داشته باشد از جمله:
1. عدم توانایى طرف مقابل بر تحمل آن سرّ؛ همانگونه که در مورد ائمه هدى علیهم السلام و مطالب مربوط به مقامات آنها یا معارف خاص الهى در احادیث دیده مىشود و همانگونه که در داستان خضر و موسى در قرآن مجید آمده که خضر- آن مرد الهى- به موسى گفت: «تو توانایى تحمل بعضى از کارهاى مرا ندارى».(1)
2. گاه مکتوم بودن سرّ به نفع مردم است؛ مثل اینکه شب قدر به صورت سرّى در آمده و سبب مىشود که مردم در لیالى مختلف به امید درک شب قدر به در خانه خدا بروند و یا پنهان بودن زمان عصر ظهور تا قیام قیامت که سبب آمادگى مداوم مردم مىشود و همچنین مکتوم بودن پایان زندگى انسانها.
3. گاه مىشود افشاى سرّ سبب سوء استفاده دشمن مىگردد و کارى که ممکن است به سادگى انجام گیرد بسیار پیچیده و پرهزینه مىشود همانگونه که در مورد مستور ماندن زمان حرکت لشگر اسلام براى فتح مکه در تاریخ اسلام ثبت شده است.
4. گاه افشاى سرّ سبب برانگیخته شدن حسادتها مىگردد و براى پرهیز از آن چارهاى جز پوشانیدن آن نیست. همانطور که در حدیثى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم:«اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَةٍ مَحْسُودٌ».(2)
5. پرهیز از توقعات بیجا؛ گاه مىشود اگر مردم از امکانات فرد خاصى، با خبر شوند توقعات بیجا و بیش از حد از او داشته باشند و او را در تنگنا قرار دهند به همین دلیل سرّ خود را مىپوشانند.
6. پرهیز از کارشکنىها؛ گاه مىشود انسان براى کار مثبتى نقشه کشیده و اگر آن را فاش کند گروهى به هر دلیل مشغول کارشکنى مىشوند، از این رو چارهاى جز کتمان آن سرّ نیست تا زمانى که به ثمر برسد و خود را نشان دهد.
7. پرهیز از آبروریزى افراد؛ بسیار مىشود اسرارى نزد انسان است که اگر بازگو کند آبروى افراد آبرومندى که زمانى گرفتار لغزشى شدهاند مىریزد و یا سبب شماتت دشمن نسبت به خود انسان مىشود، زیرا مصیبتى به انسان رسیده که اگر آن را مکتوم دارد یک مصیبت است و اگر آشکار کند مصیبت شماتت دشمنان به آن افزوده مىشود، همانگونه که شاعر مىگوید:
مگوى اندوه خویش با دشمنان
که لا حول گویند شادى کنان
8. پرهیز از ریاکارى؛ گاه انسان خدماتى به افرادى کرده که اگر آن را افشا کند بیم ریاکارى دارد. در این صورت، سرّ را مکتوم مىدارد که به اخلاص خویش کمک کند.
9. پرهیز از کارهاى عجولانه؛ گاه انسان سرّى دارد که اگر عجله در افشاى آن کند ممکن است به نتیجه نرسد ولى هر گاه براى مطالعه و تحقیق بیشتر آن را مکتوم دارد و در فضاى آرامى به نتیجه برساند به نفع اوست.
10. پرهیز از وحشت افراد کم ظرفیت؛ بسا حوادث تلخى ممکن است براى جامعهاى در پیش باشد که اگر مسئولین آن را فاش کنند، بسیارى از افراد وحشتزده مىشوند از این رو آن را مکتوم مىدارند تا آرامشى در کار باشد و یا شخصى مبتلا به بیمارى خطرناکى شده، طبیب آن را به او نمىگوید تا آرامش خود را از دست ندهد.
از اینجا روشن مىشود اینکه امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه مىفرماید: «هر کس سرّ خود را بپوشاند اختیارش به دست اوست» تا چه اندازه داراى فلسفههاى گوناگون و مثبت است.
1) کهف، آیه 67: «قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِىَ صَبْراً».
2) بحارالانوار، ج 74، ص 153، ح 98.