بر خلاف آنچه در دنیاى مادى معمول است که رضایت به اعمال مجرمانه دیگرى جرم محسوب نمىشود همانگونه که رضایت به اعمال نیک نیکوکاران بىپاداش است، در تعلیمات اسلام، مسئله رضایت به کارهاى نیکوکاران و بدکاران عنوان خاصى دارد و با صراحت در روایات آمده است که هر کس به کار دیگرى رضایت دهد در سلک و گروه او قرار خواهد گرفت. منتها مجرمان، دو گناه دارند و راضیان به اعمال آنها یک گناه، راضیان به اعمال نیک یک ثواب دارند و عاملان دو ثواب. همانگونه که در کلام حکمتآمیز بالا آمد.
مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار بابى به این موضوع اختصاص داده و در عنوان باب مىگوید:«إنَّ مَنْ رَضِىَ بِفِعْلٍ فَهُوَ کَمَنْ أتاهُ؛ کسى که راضى به فعلى شود همانند کسى است که آن را انجام داده است» و در ذیل آن هشت روایت نقل مىکند.
از جمله حدیثى از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 183 سوره آل عمران آورده که خطاب به گروهى از کافران است که مىگفتند: ما به هیچ پیغمبرى ایمان نمىآوریم تا معجزهاى انجام دهد: «قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِى بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِى قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ»؛ بگو: پیامبرانى پیش از من، براى شما آمدند و دلایل روشن و آنچه را گفتید آوردند؛ اگر راست مىگویید چرا آنها را به قتل رساندید؟!»(1) امام علیه السلام در اینجا مىفرماید:«وَقَدْ عَلِمَ أَنَّ هَؤُلَاءِ لَمْ تَقْتُلُوا؛ معلوم است اینها که در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله بودند انبیاى پیشین را نکشتند»«وَلَکِنْ لَقَدْ کَانَ هَوَاهُمْ مَعَ الَّذِینَ قَتَلُوا فَسَمَّاهُمُ اللَّهُ قَاتِلِینَ لِمُتَابَعَةِ هَوَاهُمْ وَرِضَاهُمْ بِذَلِکَ الْفِعْلِ؛ولى آنها علاقه و فکرشان با قاتلان بود؛ از این رو خدا آنها را قاتل نامید چون خواسته و رضاى آنها به فعل آنان تعلق مىگرفت».(2)
امام على بن موسى الرضا علیه السلام در پاسخ کسى که سؤال کرد: چگونه هنگامى که حضرت مهدى علیه السلام قیام مىکند فرزندان قاتلان حسین علیه السلام را به سبب اعمال پدرانشان به قتل مىرساند در حالى که خداوند مىفرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى»؛ و هیچ گناهکارى بار گناه دیگرى را به دوش نمىکشد»(3) امام علیه السلام فرمود:به سبب آن که این فرزندان به اعمال پدرانشان رضایت دادند و به آن افتخار مىکنند و هر کس به چیزى راضى شود مانند این است که آن را انجام داده باشد، سپس امام علیه السلام افزود:«وَلَوْ أَنَّ رَجُلًا قُتِلَ بِالْمَشْرِقِ فَرَضِیَ بِقَتْلِهِ رَجُلٌ بِالْمَغْرِبِ لَکَانَ
الرَّاضِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ شَرِیکَ الْقَاتِلِ؛ اگر کسى در مشرق به قتل برسد و دیگرى در مغرب باشد و به آن قتل رضایت دهد شخص راضى در نزد خداوند شریک قاتل است».(4)
روشن است کسانى که به قتل امام حسین علیه السلام راضى شوند و به آن افتخار کنند در حقیقت ناصبىاند و ناصبىها به منزله کفار حربى هستند. روایات دیگرى نیز در همین زمینه هست که ذکر همه آنها به درازا مىکشد.
مرحوم صاحب وسائل نیز در جلد 11 در کتاب «الامر بالمعروف و النهى عن المنکر» باب پنجم را به همین مسئله اختصاص داده و هفده روایت در این زمینه در آن نقل مىکند؛ از جمله در حدیثى از على علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مىکند:«مَنْ شَهِدَ أَمْراً فَکَرِهَهُ کَانَ کَمَنْ غَابَ عَنْهُ وَمَنْ غَابَ عَنْ أَمْرٍ فَرَضِیَهُ کَانَ کَمَنْ شَهِدَهُ؛کسى که در صحنه انجام کارى حضور داشته باشد اما در دل از آن ناخشنود باشد مانند آن است که حضور نداشته و اما کسى که غایب بوده و به آن رضایت داده گویى حاضر بوده (و در آن کار شرکت داشته است)».(5)
در اینجا ممکن است سؤالى مطرح شود که ما روایات فراوانى داریم که نیت معصیت، معصیت نیست در حالى که انسانى که نیت معصیت مىکند در آن لحظه قطعاً راضى به معصیت است. جایى که رضایت به معصیت خود گناهى نداشته باشد رضایت به معصیت دیگرى چگونه ممکن است موجب گناه شود؟
پاسخ این سؤال روشن است؛ شخصى که نیت معصیت مىکند رضایت به معصیتى داده که انجام نشده و این شخص با کسى که به معصیت و گناهى که انجام گرفته است رضایت مىدهد تفاوت بسیار دارد.
1) آل عمران، آیه 183.
2) بحارالانوار، ج 9، ص 192، ح 22.
3) اسراء، آیه 15.
4) بحارالانوار، ج 45، ص 295، ح 1.
5) وسائلالشیعه، ج 11، ص 409، ح 2.