جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: دو راه خطا

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این کلام حکمت‏آمیز نخست به سرنوشت کسانى اشاره مى‏کند که در انجام وظائف الهى خود کوتاهى مى‏کنند، مى‏فرماید: «کسى که در عمل کوتاهى کند، به اندوه گرفتار مى‏شود»؛(مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ).

ممکن است این اندوه و غم در آستانه انتقال از این دنیا باشد که چشم برزخى پیدا مى‏کنند و سرنوشت رقت‏بار خود را مى‏بینند و فریادشان بلند مى‏شود و مى‏گویند: «رَبِّ ارْجِعُونِ – لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ»؛ پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در برابر آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم».(1)

نیز ممکن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همان‏گونه که قرآن از زبان آنها نقل مى‏کند که مى‏گویند: «یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ»؛ اى افسوس بر من از کوتاهى‏هایى که در اطاعت فرمان خدا کردم».(2)

نیز شاید این غم و اندوه در خود دنیا باشد، زیرا گاه انسان بیدار مى‏شود و از کوتاهى‏هایى که کرده افسوس مى‏خورد و غم و اندوهى جان‏کاه او را فرا مى‏گیرد چرا که مى‏بیند دیگران با اعمال صالح سراى جاویدان خود را آباد کرده‏اند و او با

کوتاهى‏هایش سراى جاوید خود را ویران نموده است. البته جمع میان این سه تفسیر نیز مانعى ندارد.

سپس امام علیه السلام در ادامه این سخن جمله پرمعنایى مى‏گوید که در واقع شرحى است از کوتاهى در عمل. مى‏فرماید: «خدا به کسى که در مال و جانش نصیبى براى او نیست، اعتنایى ندارد»؛(وَلَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِیمَنْ لَیْسَ لِلَّهِ فِی مَالِهِ وَنَفْسِهِ نَصِیبٌ).

اشاره به این‏که کسانى مورد عنایت پروردگار در دنیا و آخرتند که از بذل جان و مال در راه خدا دریغ ندارند، و به بیان دیگر، ایمان و یقین و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مى‏کنند.

درست است که جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام کند در واقع به خودش خدمت کرده است، زیرا خدا از همگان بى‏نیاز است؛ ولى خداوند روى الطاف بیکرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است.

این سخن درباره مؤمنانى که داراى مقامات بالا هستند نیست، آنها فقط نصیبى از جان و مالشان را در راه خدا صرف نمى‏کنند، بلکه هرچه دارند در راه خدا مى‏دهند.

جمله‏«لَا حَاجَةَ لِلَّهِ»به معناى بى‏اعتنایى و اعراض خداوند از چنین افرادى است که چیزى از جان و مال را در راه او نمى‏بخشند، زیرا کسى که به چیزى یا شخصى نیاز ندارد طبعاً اعتنایى هم به او نمى‏کند، بنابراین جمله «لا حاجة …» با توجه به این‏که خدا به هیچ کس نیاز ندارد کنایه از بى‏اعتنایى است و منظور از بى‏اعتنایى این است که خدا آنها را از مواهب خاص و عنایات ویژه‏اش محروم مى‏سازد.

این تعبیر مانند بیان کنایه‏آمیز دیگرى است که در آیه 67 سوره «توبه» درباره‏

منافقان آمده است: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ»؛ آنها خدا را فراموش کردند و خداوند نیز آنها را فراموش نمود» یعنى از رحمت خود محروم ساخت.

بعضى از مفسران نهج‏البلاغه در تفسیر «نصیب» معناى دیگرى ذکر کرده‏اند که با ظاهر عبارت سازگار نیست. گفته‏اند منظور از «نصیب» کسانى هستند که خدا آنها را به بلاهایى در مال یا جانشان گرفتار مى‏کند و این ابتلا به بلا نشانه اعتناى پروردگار به آنهاست زیرا خداى متعال به کسى که اعتنا ندارد مصیبتى هم بر او وارد نمى‏کند؛ ولى روشن است که منظور از «نصیب» در مال و جان بذل بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار خسران مالى و بلاهاى نفسانى شدن.

از آنچه در تفسیر دو جمله بالا آمد روشن مى‏شود که هر دو با هم کمال ارتباط را دارند، زیرا کسانى که کوتاهى در عمل کنند (یعنى اعمالى دارند ولى کوتاهى مى‏کنند) خداوند آنها را مبتلا به غم و اندوه مى‏کند که این خود نوعى اعتناى به آنهاست و اما کسانى که مطلقاً عملى نداشته باشند؛ نه در بذل مال و نه در بذل جان خدا اعتنایى به آنها ندارد و حتى غم و اندوه بیدار کننده نیز بر آنان عارض نمى‏کند. از اینجا روشن مى‏شود کسانى که مانند ابن ابى‏الحدید این دو جمله را مستقل از یکدیگر شمرده‏اند راهى صحیح نپیموده‏اند.


1) مؤمنون، آیه 99 و 100.

2) زمر، آیه 56.