امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود تفاوت میان غیرت مرد و زن را بیان مىکند و مىفرماید: «غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان»؛(غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ، وَغَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ).
اشاره به اینکه زن اگر نسبت به همسر دیگرى براى شوهرش حسادت بورزد و عکس العمل تندى نشان دهد در واقع مخالفت با فرمان خدا کرده است، زیرا خداوند روى مصالح متعددى که در جاى خود گفتهایم تعدد زوجات را با شرایطى مجاز شمرده است؛ ولى اگر مرد نسبت به ارتباط همسرش با مرد بیگانهاى حسادت بورزد و از گام نهادن او در زندگى خانوادهاش ناراحت گردد و عکس العمل نشان دهد در واقع اطاعت فرمان خدا کرده و در مسیر نهى از منکر گام برداشته است. در حالى که زن اگر چنین کند در مسیر نهى از معروف قرار گرفته است.
البته انکار نمىکنیم که تعدد زوجات نیز شرایطى دارد و نباید وسیلهاى براى هوسرانى مردان گردد؛ ولى در صورتى که آن شرایط جمع گردد زن باید آن را تحمل کند و به فرمان خدا تن در دهد در حالى که اگر زن شوهردار، با مرد دیگرى رابطه برقرار سازد، خواه به صورت فجور باشد یا ظاهراً صیغه عقد دائم یا موقتى با او جارى کند به یقین راه خلاف را پیموده است.
«غیرت» حالتى است که انسان را وادار مىکند از ورود دیگران در حریم زندگى شخصى او جلوگیرى کند، افتخارات او را سلب ننماید، مواهبش را از دستش نگیرد و متعرض نوامیس او نشود و منظور از «غیرت زن» در کلام حکیمانه بالا همان حسادتى است که نسبت به زوجه دیگر همسرش پیدا مىکند و منظور از «غیرت مرد» در کلام بالا ممانعتى است که مرد از ورود دیگرى به حریم خانواده و ناموس خود به عمل مىآورد.
در ذیل حکمت 47 نیز بحثى درباره تفسیر غیرت و ارزش آن ذکر شد.
تعبیر به «کفر» در این کلام حکمتآمیز اشاره به کفر عملى است، زیرا کفر و ایمان معانى متعددى دارد که در آیات قرآن نیز منعکس است. این واژه کراراً در قرآن مجید به بتپرستان اطلاق شده که کفرشان، کفر اعتقادى است؛ ولى در آیه 97 سوره آل عمران به کسانى که حج را ترک کنند و نسبت به آن بىاعتنا باشند واژه «کفر» به کار رفته، مىفرماید: «وَللَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ» و این کفر عملى است نه اعتقادى که آثار خاص خود را داشته باشد. کفر زن در اینجا همان بىاعتنایى به دستور خدا یعنى جواز تعدد زوجات در موارد لازم است.
درباره اهمیت «غیرت» در موارد مجاز روایات متعددى از پیغمبر اکرم و سایر معصومان علیهم السلام وارد شده است؛ در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم:«کانَ إبْراهیمُ أبی غَیُوراً وَأنا اغْیَرُ مِنْهُ وَأرْغَمَ اللَّهُ أنْفَ مَنْ لا یُغارُ مِنَ الْمُؤْمِنینَ؛ پدر من ابراهیم غیرتمند بود و من از او غیرتمندترم. خداوند بینى کسانى از مؤمنین را که غیرت ندارند بر خاک بمالد».(1)
البته در عرف ما گرچه واژه «غیرت» معمولًا در غیرت ناموسى به کار مىرود ولى مفهوم آن گسترده است و تمام مواهب و ارزشهاى الهى را که باید از آن
دفاع کرد شامل مىشود، بنابراین دفاع از وطن و آبرو و حیثیت و از آن مهمتر دفاع از دین و آیین نیز از مصادیق غیرت است.
این نکته نیز شایان دقت است که گاهى افراد در مسائل ناموسى و غیر آن گرفتار وسواس مىشوند و به نام «غیرت» به هر کسى بدبین شده و عکسالعمل نشان مىدهند. در روایات اسلام از این حالت نهى شده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید:«مِنَ الغیرَةِ ما یُحِبُّ اللَّهُ وَمِنْها ما یُبْغِضُ اللَّهُ؛ فَالْغیرَةُ الَّتی یُحِبُّ اللَّهُ الْغیرَةُ فِی الرَّیْبَةِ وَالْغیرَةُ الّتی یُبْغِضُ اللَّهُ الْغیرَةُ فی غَیْرَ رَیْبَةٍ؛ نوعى از غیرت را خدا دوست دارد و نوعى را دشمن مىدارد اما آنچه را دوست دارد اعمال غیرت در مواردى است که آثار شک و تردید و انحراف نمایان مىشود و اما غیرتى را که خدا دشمن مىدارد آن است که در غیر این موارد (فقط با سوء ظن آمیخته به وسواس) انجام مىشود».(2)
در نامه 31 نهجالبلاغه در وصیت مولا امیر مؤمنان به فرزندش امام حسن علیهما السلام نیز به همین موضوع اشاره شده که غیرت بیجا گاه سبب مىشود انسانهاى درستکار به نادرستى کشیده شوند. آنجا که مىفرماید:«وَإِیَّاکَ وَالتَّغَایُرَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذَلِکَ یَدْعُو الصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ؛ برحذر باش از اینکه در جایى که نباید غیرت به خرج دهى اظهار غیرت کنى (و کار به سوء ظن ناروا بینجامد) زیرا این غیرت بىجا و سوء ظن نادرست، زن پاک دامن را به ناپاکى و بىگناه را به آلودگىها سوق مىدهد» شرح بیشتر را در ذیل همان نامه مطالعه فرمایید.
1) بحارالانوار، ج 100، ص 248، ح 33.
2) سنن دارمى، ج 2، ص 149.