امام علیه السلام در این گفتار پربار و حکیمانه صفات کسانى را که توانایى اجراى اوامر الهى را دارند بیان مىکند و آن را در سه چیز خلاصه کرده، مىفرماید: «فرمان خدا را تنها کسى مىتواند اجرا کند که نه سازشکار باشد (و اهل رشوه) و نه تسلیم و ذلیل (در مقابل دیگران) و نه پیروى از طمعها کند»؛ (لَا یُقِیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَایُصَانِعُ، وَلَا یُضَارِعُ، وَلَا یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ).
بدیهى است آنان که اهل «مصانعه» (به معناى سازشکارى و رشوه گرفتن) هستند هرگز نمىتوانند حق را به حقدار برسانند، چرا که زورمندان اهل باطل آنها را خریدارى مىکنند و از حق منصرف مىسازند و در این میان حقوق ضعفا پایمال مىشود.
همچنین کسانى که ضعیف و ذلیل و ناتوانند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند، زیرا اجراى فرمان حق قاطعیت و شجاعت و استقلال شخصیت را مىطلبد و افراد زبون که به روش اهل باطل عمل مىکنند توان این کار را ندارند.
نیز اشخاص مبتلا به انواع طمعها؛ طمع در مقام، مال و خواستههاى هوسآلود هرگز نمىتوانند مجرى فرمان خدا باشند، زیرا طمع بر سر دوراهىها و چند راهىها آنها را بهسوى خود جذب مىکند و از پیمودن راه حق باز مىدارد.
به همین دلیل در طول تاریخ کمتر زمامدارى را دیدهایم که به طور کامل
مجرى فرمان حق باشد (مگر انبیا و اولیا) زیرا گاه یکى از این سه نقطه ضعف و گاه همه آنها را داشته است، از این رو از پیمودن راه حق باز مانده است.
آنچه امام علیه السلام در بالا درباره موانع اجراى فرمان الهى بیان فرمود امورى است که در آیات و روایات اسلامى نیز بر آن تأکید شده است؛ از جمله درباره رشوه مىخوانیم پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «إیّاکُم وَ الرِّشْوَةَ فَإنَّها مَحْضُ الْکُفْرِ وَ لا یَشُمُّ صاحِبُ الرِّشْوَةِ ریحَ الْجَنَّةِ؛ از رشوه بپرهیزید که کفر خالص است و رشوهگیر بوى بهشت را هرگز استشمام نمىکند».
کسى که رشوه مىگیرد در واقع پرستش درهم و دینار را بر پرستش خالق مختار مقدم مىشمرد و قوانینى را که براى حمایت از ضعفاى جامعه است تبدیل به وسیله حمایت از دزدان و دغلکاران و ظالمان مىکند و «مضارعة» که همان اظهار ذلت و ناتوانى در برابر زورگویان است عامل دیگرى براى زیر پا گذارد فرمان خدا و به قدرت رسیدن ظالمان است.
امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه همّام (خطبه 193) مىفرماید: «فَمِنْ عَلامَةِ أحَدِهِمْ أنَّکَ تَرى لَهُمْ قُوَّةً فى دینِ؛ یکى از نشانههاى پرهیزگاران این است که او را در دین (و اجراى فرمان الهى) قوى و نیرومند مىبینى».
در مورد طمع که مانع سوم است همین بس که در روایتى از امام امیرالمؤمنین علیه السلام در بحارالانوار آمده که: «ما هَدَمَ الدّینَ مِثْلُ الْبِدَعُ وَ لا أفْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعُ؛ هیچ چیز مانند بدعتها دین را از بین نمىبرد و چیزى مانند طمع انسان را فاسد نمىسازد».
در حدیث دیگرى از آن حضرت مىخوانیم: «مَنْ أرادَ أنْ یَعیشَ حُرّاً أیَّامَ حَیاتِهِ فَلا یُسْکِنِ الطَّمَعَ قَلْبَهُ؛ کسى که مىخواهد در طول عمر آزاد زندگى کند باید اجازه ندهد طمع در قلبش سکونت یابد».(1)
سعدى در شعرى که بر گرفته از این حدیث است مىگوید:
هر که بر خود در سؤال گشاد
تا بمیرد نیازمند بود
آز بگذار و پادشاهى کن
گردن بى طمع بلند بود
1) میزان الحکمه، ج 6، ح 11213.