امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود اشاره مىکند به نکته مهمى درباره تعارض دین و دنیا و کسانى که دنیا را بر احکام دینشان ترجیح مىدهند و مىفرماید: «مردم چیزى از امور دینشان را براى اصلاح دنیایشان ترک نمىکنند مگر اینکه خداوند زیانبارتر از آن را به روى آنها مىگشاید»؛ (لَا یَتْرُکُ النَّاسُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ دِینِهِمْ لْاسْتِصْلَاحِ دُنْیَاهُمْ إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مَا هُوَ أَضَرُّ مِنْهُ).
اشاره به اینکه در بسیارى از اوقات، دستورات دینى و منافع دنیوى در برابر هم قرار مىگیرند و رعایت هر یک سبب ضایع شدن دیگرى است. انسانهاى موحد و یکتاپرستان حقیقى که هیچ مؤثرى را در عالم جز به فرمان خدا نمىدانند به منافع دنیوى خویش پشت پا مىزنند و براى حفظ دین و ایمان و اطاعت فرمانهاى الهى مىکوشند، از این رو رحمت الهى شامل حالشان مىشود و بهتر از آن عایدشان مىگردد. به عکس آنها که دینشان را فداى دنیا و وظایف الهى خود را فداى منافع دنیوى مىکنند خداوند بدتر از آنچه را از آن بیم داشتند به سراغشان مىفرستد.
فى المثل کسانى هستند که حج واجب خود را که بر طبق حکم شرع جنبه فوریت دارد به تأخیر مىاندازند مبادا تشکیلات مادى آنها گرفتار رکود شود.
در حدیثى از امام باقر علیه السلام مىخوانیم: «مَا مِنْ عَبْدٍ یُؤْثِرُ عَلَى الْحَجِّ حَاجَةً مِنْ
حَوَائِجِ الدُّنْیَا إِلَّا نَظَرَ إِلَى الْمُحَلِّقِینَ قَدِ انْصَرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْکَ الْحَاجَةُ؛ هیچ کس حاجتى از حوایج دنیا را بر حج مقدم نمىدارد مگر اینکه ناگهان نگاه مىکند حجاج خانه خدا که آثار حج در چهره آنها نمایان است از این سفر باز گشتند پیش از آنکه حاجت او برآورده شده باشد».(1)
در حدیث دیگرى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام آمده مىخوانیم که حضرت به یکى از اصحاب خاصش «سماعه» فرمود: «مَا لَکَ لَاتَحُجُّ فِی الْعَامِ فَقُلْتُ مُعَامَلَةٌ کَانَتْ بَیْنِی وَبَیْنَ قَوْمٍ وَأَشْغَالٌ وَعَسَى أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ خِیَرَةٌ فَقَالَ لَا وَاللَّهِ مَا فَعَلَ اللَّهُ لَکَ فِی ذَلِکَ مِنْ خِیَرَةٍ؛ چرا امسال حج نمىروى؟ عرض کرد: معاملهاى میان من و گروهى است و گرفتارىهایى دارم و شاید خیر، در آن باشد. امام علیه السلام فرمود: چنین نیست».(2)
یا مثلًا انسان هنگامى که مشغول نماز مىشود به دلیل بعضى از کارهاى دنیا آن را به سرعت تمام مىکند و چه بسا ارکان نماز آنچنان که لازم است انجام نمىشود. اینگونه افراد که نمازشان را فداى منافعشان مىکنند به گفته امیرمؤمنان علیه السلام به جایى نمىرسند.
در حدیثى مىخوانیم: «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاةِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی؛ هنگامى که انسانى مشغول نماز شود و نمازش را (براى رسیدن به حوایج دنیا) کوتاه کند، خداوند به فرشتگانش مىفرماید: آیا این بنده مرا نمىبینید گویى گمان مىکند برآورده شدن حاجاتش به دست دیگرى است. آیا نمىداند انجام حوایجش همه در دست من است؟».(3)
آنچه گفته شد در مورد حاجات فردى است؛ اما حاجات و نیازهاى اجتماعى نه تنها از این قاعده مستثنا نیست بلکه شمول این قاعده نسبت به آنها قوىتر و آشکارتر است؛ مثلًا- به گفته مرحوم «مغنیه» در شرح نهجالبلاغه خود- سران کشورهاى اسلامى، امروز دستور جهاد و دفاع از حریم اسلام و کیان مسلمین را براى منافع مادى که دولتهاى استعمارى به آنها ارائه مىدهند رها کردهاند و خداوند آنها را از هر دو محروم ساخته است؛ در دست بیگانگان ذلیل و خوار شدهاند و دنیاى آنها نیز تأمین نگشته است.
اگر دقت کنیم آنچه مولا در این سخن حکیمانه بیان فرموده به اصل توحید افعالى بازگشت مىکند و جلوهاى از جلوههاى «لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ إلّا اللَّهُ» محسوب مىشود.
قرآن مجید مىگوید: ««وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛ اگر اهل شهرها و آبادىها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند درهاى برکات آسمان و زمین را به روى آنها مىگشودیم ولى (پیامبران الهى و دستورات ما را) تکذیب کردند و ما آنها را گرفتار نتیجه اعمالشان کردیم».(4)
1) من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 220، ح 2226.
2) کافى، ج 4، ص 270، ح 1.
3) همان، ج 3، ص 269، ح 10.
4) اعراف، آیه 96.