جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: تنها روایت کردن کافى نیست‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه معیارى براى نقل اخبار به دست مى‏دهد و مى‏فرماید: «هنگامى که خبرى را مى‏شنوید در آن بیندیشید (و حقیقت محتواى آن را درک نمایید) تا آن را به کار بندید نه تنها تفکر براى نقل به دیگران، زیرا راویان علم بسیارند و رعایت کنندگان آن کم»؛ (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَایَةٍ لَاعَقْلَ رِوَایَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ کَثِیرٌ، وَرُعَاتَهُ قَلِیلٌ) .

تعبیر به «رعایه» در جمله بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعایت کننده) ممکن است اشاره به دقت براى درک و فهم حقیقت خبر و یا اشاره به رعایت کردن در مقام عمل باشد و هر دو نیز ممکن است؛ یعنى خبرها را بشنوید و حقیقت آن را دریابید و به آن عمل نمایید.

«رِعایَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد کردن حرکات آنها به وسیله منجمان یا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نیز به معناى تدبیر امور کشور به وسیله زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چیزى اطلاق شده و در حدیث بالا همین معناى وسیع اراده شده است.

در مسائلى که به مقام وحى یا کلمات پیشوایان معصوم منتهى مى‏شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روایات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوایشان. امام در گفتار بالا با تعبیر «عَقْلَ رِوایَةٍ» گوشزد مى‏کند که نه‏

روایت به تنهایى کافى است نه مجرد عقل و فهم آن، بلکه مهم پوشیدن لباس عمل است بر آنچه فهمیده و درک کرده است و در این مرحله حضرت مى‏فرماید: راویان و گویندگان بسیارند؛ اما عاملان اندک.

اهمیت عمل به روایات به اندازه‏اى است که در بسیارى از احادیث علم بى‏عمل به منزله جهل شمرده شده و تنها علمى شایستگى این نام دارد که به عمل منتهى شود، در حدیثى از امیرمؤمنان مى‏خوانیم: «ما عَلِمَ مَنْ لَم یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ؛ کسى که عمل به علمش نکند عالم نیست»(1) و در حدیث دیگرى از آن حضرت مى‏خوانیم: «عَلْمٌ لایُصْلِحَکَ ضَلالٌ وَمالٌ لایَنْفَعُکَ وَبالٌ؛ علمى که تو را اصلاح نکند گمراهى است و مالى که سودى به تو نبخشد مایه خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد».(2)

در حدیث دیگرى از رسول خدا آمده است که به هنگام دعا عرضه مى‏داشت: «أللَّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لایَنْفَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لایَخْشَعُ‏ …؛ خدایا من به تو پناه مى‏برم از علمى که سودى نمى‏بخشد و از قلبى که خشوع ندارد …».(3)


1) غررالحکم، ح 2829.

2) همان، ح 193.

3) میزان الحکمه، ح 14005.