امام علیه السلام در این گفتار پربار خود به معیار و ملاک ارتباط با انبیا و اولیا اشاره کرده مىفرماید: «نزدیکترین و شایستهترین مردم به پیامبران، آنهایى هستند که از همه به تعلیماتشان آگاهترند (و در سایه این آگاهى به آن جامه عمل مىپوشانند)»؛ (إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ).
«سپس حضرت علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: شایسته ترین و نزدیکترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروى کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان به این پیامبر»؛ (ثُمَّ تَلَا: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَّبِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا» الْآیَةَ).
روشن است که منظور امام علیه السلام از علم و آگاهى در اینجا همان علمى است که دعوت به عمل مىکند و علم، اگر در عمق جان انسان نفوذ کند به یقین انسان را به عمل وادار مىکند.
بعضى از شارحان نهجالبلاغه گفتهاند که صحیح «أعْمَلُهُمْ» است، زیرا آیه شریفه و جملههاى بعد سخن از اطاعت و تبعیت دارند که همان عمل است؛ ولى همانگونه که گفتیم، نیازى به تغییر عبارت روایت از نزد خودمان نیست، زیرا ثمره درخت علم، عمل است و علم بى عمل نوعى جهل و نادانى است، زیرا اگر انسان، چیزى را به طور قطع باور کند و عمیقاً به آن معتقد باشد، بر طبق آن راه مىرود.
سپس امام علیه السلام در تأیید گفتار فوق مىافزاید: «به یقین دوست محمد صلى الله علیه و آله کسى است که خدا را اطاعت کند، هرچند پیوند نسبىاش دور باشد و دشمن محمد صلى الله علیه و آله کسى است که خدا را نافرمانى کند هرچند قرابت او نزدیک باشد»؛ (ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَإِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَإِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَإِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ).
«لُحمَة» معانى مختلفى دارد و در اینجا به معناى قرابت و نزدیکى است.
امام علیه السلام آنچه را در ذیل این کلام مبارک فرموده اشاره به مصداقى از مصادیق آن کبراى کلیهاى است که در بالا آمد و از آنجا که مخاطبان آن حضرت، امت پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله هستند آن اصل کلى را بر این امت منطبق کرده و نتیجه گیرى نموده که ولایت و دوستى و پیروى از پیغمبر اسلام جز از طریق اطاعت حاصل نمىشود. این همان چیزى است که در حدیث معروف امام سجاد علیه السلام که گفت و گوى امام را با طاووس یمانى منعکس مى کند آمده است؛ امام در پایان این حدیث فرموده است: «خَلَقَ اللَّهُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَهُأَحْسَنَ وَلَوْ کَانَ عَبْداً حَبَشِیّاً وَخَلَقَ النَّارَ لِمَنْ عَصَاهُ وَلَوْ کَانَ وَلَداً قُرَشِیّاً؛ خداوند بهشت را آفریده براى کسانى که او را اطاعت کنند و این کار را به خوبى انجام دهند، هرچند برده حبشى باشند و دوزخ را آفریده براى کسانى که او را عصیان کنند، هرچند فرزندى از دودمان قریش باشند».(1)
در حدیث دیگرى مىخوانیم که سعد بن عبدالملک- که از فرزندان عبدالعزیز بن مروان بود و امام باقر علیه السلام او را «سعد الخیر» مىنامید- خدمت امام رسید در حالى که مانند زنان مصیبتزده گریه مىکرد و اشک مىریخت. امام باقر علیه السلام فرمود: اى سعد چرا گریه مىکنى؟ عرض کرد چگونه گریه نکنم در حالى که از شجره ملعونه در قرآن (اشاره به بنىامیه است) هستم. امام علیه السلام فرمود: تو از
آنها نیستى. تو اموى هستى؛ ولى از ما اهلبیت. آیا کلام خدا را نشنیدهاى که از ابراهیم حکایت مىکند و مىگوید: «فَمَنْ تَبِعَنى فَإنَّهُ مِنّى؛ هرکس از من متابعت کند او از من است؟».(2)
شایان توجه اینکه مرحوم مغنیه ولایت را در کلام مبارک امام علیه السلام به معناى امامت گرفته و جمله «إنَّ وَلىّ مُحَمَّدٍ» را به معناى امام و جانشین پیغمبر مىداند که تفسیرى بسیار بعید و ناسازگار با جملههاى مختلف این کلام حکیمانه است.
1) بحارالانوار، ج 46، ص 82.
2) بحارالانوار، ج 46، ص 337.