امام علیه السلام در این سخن کوتاه و حکمتآمیزش اشاره به نقش تقوا در قبولى اعمال مىکند، یا به تعبیرى دیگر، کیفیت عمل را معیار قبولى در درگاه خدا قرار مىدهد نه کمیت عمل را و مىفرماید: «عملى که توأم با تقواست کم نیست (هرچند ظاهراً کم باشد) چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم مىباشد؟»؛(لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَکَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ؟).
این سخن برگرفته از قرآن مجید است؛ آنجا که در داستان فرزندان آدم (هابیل و قابیل) مىفرماید: ««إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»؛ خداوند تنها اعمال پرهیزگاران را قبول مىکند».(1)
بسیارى از بزرگان در کتب فقهى این مطلب را یادآور شدهاند که شرایط صحت عمل با شرایط قبول متفاوت است. عمل صحیح عملى است که جامع تمام شرایط و اجزا و خالى از موانع باشد؛ ولى گاه این عمل، با اعمال دیگرى پیش و پس از آن یا صفات ناشایستهاى همراه مىگردد که مانع قبولى آن در درگاه خداوند مىشود (قبولى به معناى پاداش عظیم و تحقق اهداف و فلسفههاى عمل).
مثلًا در روایات آمده است که کسى که شرب خمر کند اعمال او تا چهل روز
پذیرفته نمىشود.«مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلَاةً أَرْبَعِینَ یَوْماً».(2)
در حدیث دیگرى مىخوانیم: کسى که به پدر و مادرش نگاه غضبآلود کند خدا نماز او را قبول نمىکند،(3) همچنین در مورد خوردن غذاى حرام یا شبههناک.(4)
بنابراین اعمالى مقبول درگاه خداوند واقع مىشود که توأم با تقوا باشد و بىتقوایان ممکن است عمل صحیحى انجام دهند و اسقاط تکلیفى شود؛ اما عمل آنها بىارزش و فاقد پاداش عظیم و فلسفه و روح عمل باشد.
1) مائده، آیه 27.
2) کافى، ج 6، ص 401، ح 4.
3) همان، ج 2، ص 392.
4) بحارالانوار، ج 73، ص 361.