امام علیه السلام در این گفتار حکمتآمیز خود به نکته مهمى اشاره مىکند و آن عمومیت امتحان براى همه انسانها و حتمى بودن آن در هر شرایط است.
نخست مىفرماید: «هیچ کس از شما نگوید خداوندا! به تو پناه مىبرم از اینکه امتحان شوم»؛ (لَا یَقُولَنَّ أَحَدُکُمْ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفِتْنَةِ»).
سپس به ذکر علت آن پرداخته مىفرماید: «به این دلیل که هیچ کس نیست مگر اینکه امتحانى دارد»؛ (لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَهُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ).
اصولا دنیا دار امتحان، تکالیف و مسئولیتهاست و بشر براى تکامل آفریده شده و تکاملها از مسیر امتحانات مىگذرد و بى امتحان راهى به سوى کمال نیست، بنابراین چنین دعایى مثل این است که انسان بگوید: خداوندا مرا به هیچ تکلیفى مکلّف نکن. بدیهى است چنین دعایى دور از استجابت است.
آنگاه امام در ادامه این سخن راه صحیح دعا کردن و پناه بردن را درباره امتحانات به انسانها مىآموزد و مىفرماید: «ولى اگر کسى مىخواهد به خدا پناه ببرد و دعا کند، از امتحانات گمراه کننده به خدا پناه ببرد»؛ (وَلَکِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ).
به بیان دیگر از خدا توفیق پیروزى در امتحانات را بخواهد و از ذات پاکش در این راه یارى بطلبد تا توفیق الهى شامل حال او گردد و در آزمایشهاى الهى رو سفید شود.
آنگاه امام در ادامه این سخن به دو دلیل نقلى و عقلى تمسک مىجوید:
نخست مىفرماید: «زیرا خداوند سبحان مىگوید: بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش شما هستند»؛ (فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ: «وَاعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ»).
لازم به ذکر است که «فتنه» در اصل به معناى قرار دادن طلا در کوره است تا ناخالصىهاى آن گرفته شود و خالص از ناخالص شناخته گردد سپس به هرگونه آزمایش اطلاق شده البته این واژه گاه به معناى شکنجه، گمراه ساختن و ایجاد مشکلات اجتماعى و آشوبگرى نیز استعمال شده است.(1)
آیات زیادى درباره حتمى بودن امتحانات الهى در قرآن مجید وجود دارد. امام انگشت روى دو مورد از موارد بسیار روشن امتحانى گذارده است.
سپس در تفسیر این آیه به بیان دلیلى عقلى مىپردازد و مىفرماید: «معناى این سخن آن است که خدا مردم را با اموال و اولادشان آزمایش مىکند تا آنکس که از روزىاش خشمگین است از آنکس که شاکر و راضى است شناخته شود، هرچند خداى سبحان به مردم از خودشان آگاهتر است؛ ولى این براى آن است که کارهایى که موجب استحقاق ثواب و عقاب مىشود ظاهر گردد»؛ (وَمَعْنَى ذَلِکَ أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ، وَالرَّاضِیَ بِقِسْمِهِ، وَإِنْ کَانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ، وَلَکِنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَالْعِقَابُ).
این سخن اشاره به نکته پرمعنایى است و آن اینکه صفات درونى و نیات اشخاص هرگز سبب پاداش و عقاب نمىشود جز آنکه این صفات و نیات در عمل آشکار گردد. به بیان دیگر معیار ثواب و عقاب، اعمال است نه نیات و صفات درونى، بنابراین خدا در عین اینکه نیات و صفات درونى انسانها را
کاملًا مىداند، بلکه از خودشان به آن آگاهتر است، باز هم امتحان مىکند تا در صحنه اعمال ظاهر شوند و معیار ثواب و عقاب تحقق یابد. به تعبیر دیگر مسیر تکامل از طریق افعال مىگذرد و آزمایشهاى الهى همه براى همین هدف است.
باز به زبان دیگر، آنچه ملاک پاداش و کیفر است حسن فعلى است نه تنها حسن فاعلى.
آنگاه امام در پایان این سخن انگشت روى چند مصداق از نیات انسانها گذارده مىفرماید: «زیرا بعضى از مردم (مثلا) پسر را دوست دارند و از فرزندان دختر ناخشنودند و بعضى افزایش مال را مىخواهند و از نقصان آن ناراحتند (هیچ یک از این نیات سبب پاداش و کیفر نمىشود مگر زمانى که در میدان عمل آشکار گردد)»؛ (لِأَنَّ بَعْضَهُمْ یُحِبُّ الذُّکُورَ وَیَکْرَهُ الْإِنَاثَ، وَبَعْضَهُمْ یُحِبُّ تَثْمِیرَ الْمَالِ، وَیَکْرَهُ انْثِلَامَ الْحَالِ).
آنها که تنها فرزندان پسر را دوست دارند و از دختر متنفرند کسانى هستند که از نعمتهاى الهى ناخرسندند و از عهده امتحان الهى بر نیامدهاند و آنها که در پى جمع مالاند و از هرگونه نقصان ناراحت، نیز گروهى هسنند که در این امتحان قبول نشدهاند.
مرحوم سیّد رضى بعد از بیان این کلمات حکمتآمیز مىگوید: «آنچه امام در این بیان آورده است از تفسیرهاى عمیق و پیچیدهاى است که از آن حضرت شنیده شده است»؛ (قالَ الرَّضی: وَهذا مِنْ غَریبِ ما سُمِعَ مِنْهُ فِی التَّفْسیرِ).
اشاره به اینکه تفسیرى است فشرده و پرمعنا بر مسئله آزمایشهاى الهى، زیرا امام روشن مىسازد که آزمایشهاى الهى براى کشف مجهول نیست، بلکه براى به فعلیت رسیدن استعدادها و نیات و صفات درونى است.
1) براى شرح بیشتر به تفسیر نمونه، ج 2، ص 32 (ذیل آیه 191 سوره بقره) مراجعه شود.