همیشه براى رسیدن به مقصد باید از دو نیرو استفاده کرد: نیروى محرک و نیروى باز دارنده؛ به کمک نیروى محرک، حرکت آغاز مىشود و هرچه قوىتر باشد سرعت بیشترى به خود مىگیرد؛ اما نیروى باز دارنده براى حفظ تعادل و پیشگیرى از خطرات مخصوصاً در مسیرهاى پرخطر ضرورت دارد. آنچه به
طور ساده در اتومبیلها مىبینیم در وجود پیچیده انسان نیز حاکم است.
انسان براى کمال و قرب الى اللَّه آفریده شده و انگیزههاى لازم در درون و بیرون وجودش به وسیله انبیا و اولیا و تعلیمان آسمانى آماده شده است. از سوى دیگر هواى نفس و وسوسههاى شیطانى او را پیوسته به خود مشغول مىدارد تا از مسیر منحرف گردد یا در پرتگاه سقوط کند. نیروى بازدارنده براى یپشگیرى از این خطرات است. همه پیامبران بشیر و نذیر بودند و همه کسانى که خط آنها را ادامه مىدهند نیز از این دو امر برخوردارند.
این همان مسئله خوف و رجاست که به عنوان دو بال براى پرواز در آسمان سعادت و قرب الى اللَّه معرفى شده و حتى در روایات تصریح شده است که هیچ یک از این دو نباید بر دیگرى فزونى یابد، زیرا اگر خوف، فزونى یابد انسان به سوى یأس کشیده مىشود و آدم مأیوس گرفتار انواع گناهان خواهد شد، زیرا فکر مىکند کار از کار گذشته و پرهیز از گناه و انجام طاعات نتیجهاى ندارد. به عکس، اگر امید او فزونى یابد نسبت به ارتکاب گناهان بىتفاوت مىگردد.
در روایتى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «لَوْ تَعْلَمُونَ قَدْرَ رَحْمَةَ اللَّهِ لاتَکِلْتُمْ عَلَیْها وَما عَمِلْتُمْ إلّا قَلیلًا وَلَوْ تَعْلَمُونَ قَدْرَ غَضَبِ اللَّهِ لِظَنَنْتُمْ بِأنْ لا تَنْجُوا؛ اگر اندازه رحمت الهى را مىدانستید چنان بر آن تکیه مىکردید که هیچ عمل خوبى جز به مقدار کم انجام نمىدادید و اگر اندازه غضب الهى را مىدانستید گمان مىکردید که هرگز راه نجاتى براى شما نیست».(1)
در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم که مىفرمود: پدرم مىگفت: «إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَفِی قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِیفَةٍ وَنُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا وَلَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ یَزِدْ عَلَى هَذَا؛ هیچ بنده مؤمنى نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است: نور خوف و نور رجا؛ اگر این را وزن کنند چیزى فزون بر
آن ندارد و اگر آن را وزن کنند چیزى فزون بر این ندارد».(2)
در حدیث دیگرى که در غررالحکم از امام امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است مىخوانیم: «خَفْ رَبَّکَ خَوْفاً یَشْغَلُکَ عَنْ رَجَائِهِ وَارْجُهْ رَجَاءَ مَنْ لَایَأْمَنُ خَوْفَهُ؛ چنان از پروردگارت خائف باش که تو را از رجا باز دارد و چنان به او امیدوار باش که تو را از خوف باز ندارد».(3)
به همین دلیل در تمام جوانب بشرى در کنار تشویق تنبیه و در کنار تنبیه تشویق است. بر همین اساس در کلام حکمتآمیز بالا فقیه واقعى و کامل کسى شمرده شده که نه مردم را از رحمت خدا مأیوس دارد و نه آنها را از مجازات الهى ایمن سازد.
1) کنز العمال، ح 5894.
2) کافى، ج 3، ص 67، ح 1.
3) غررالحکم، ص 191، ح 3713.