جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: راه اصلاح و به سامان رسیدن امور

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این کلام نورانى که در واقع مرکّب از سه جمله است به سه امر مهم اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: «کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند خداوند میان او و مردم را اصلاح مى‏کند و کسى که امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد و کسى که در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد»؛ (مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ، وَمَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ).

از بعضى از روایات استفاده مى‏شود که بزرگان علما در گذشته هنگامى که نامه‏اى به یکدیگر مى‏نوشتند غالباً از این سه جمله حکیمانه، در نامه خود بهره مى‏گرفتند و به راستى سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و همه روز انسان بر آن نظر بیفکند.

در اینکه رابطه میان نتیجه‏هاى سه‏گانه‏اى که در این کلمات حکمت‏آمیز آمده و مقدمات آن، رابطه‏اى طبیعى و منطقى است یا روحانى و معنوى شارحان نهج‏البلاغه راه‏هاى مختلفى را پیموده‏اند؛ ولى مى‏توان گفت: هم رابطه الهى و معنوى است و هم رابطه منطقى.

زیرا کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند؛ یعنى در برابر هر امرى قرار

مى‏گیرد نخست نگاه کند که رضاى خدا در چیست و آن را برگزیند، چنین کسى به یقین مشمول عنایات الهى قرار مى‏گیرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مى‏بخشد. اضافه بر این اصلاح رابطه با خدا مسلتزم صدق و امانت و راستى است. کسى که صدق و امانت و راستى پیشه کند به یقین مردم به او علاقه‏مند مى‏شوند و امین مردم خواهد بود و به او اعتماد مى‏کنند و مشکلى با او نخواهند داشت.

همچنین کسى که امر آخرت خویش را اصلاح کند؛ یعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترک گوید مشمول لطف خداوند خواهد شد؛ خداوند کار دنیاى او را نیز سامان مى‏دهد. افزون بر این، اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهیزگارى است و به یقین انسان‏هاى با تقوا در زندگى مادى خود نیز موفق خواهند بود، زیرا راه خلاف در پیش نمى‏گیرند؛ به کسى ظلم و ستم نمى‏کنند، همه با او مهربان هستند و او نیز با همه مهربان.

نیز کسى که واعظ نفسانى؛ یعنى وجدان بیدار و تقواى درونى داشته باشد که در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سایه خواهد افکند و او را از گزند حوادث محفوظ مى‏دارد. اضافه بر این شخصى که چنین واعظى درونى دارد از امور خطرناک مى‏پرهیزد و چنین کسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود.

بنابراین رابطه این سه امر با آن سه نتیجه هم رابطه معنوى است و هم رابطه منطقى و طبیعى.

این سخن را با حدیثى از امام باقر علیه السلام که مرحوم کلینى در اصول کافى آورده پایان مى‏دهیم. مطابق این حدیث امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند عزّوجلّ چنین فرموده است: «وَعِزَّتِی وَجَلَالِی وَعَظَمَتِی وَعُلُوِّی وَارْتِفَاعِ مَکَانِی لَایُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا کَفَفْتُ عَلَیْهِ ضَیْعَتَهُ وَضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ رِزْقَهُ‏

وَکُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ؛ به عزت و جلال و عظمت و نورانیت و علو مقامت سوگند یاد مى‏کنم که هیچ بنده مؤمنى خواسته مرا بر خواسته خود در چیزى از امور دنیا مقدم نمى‏شمرد مگر این‏که من بى‏نیازى او را در دل او و همّت او را در آخرتش و آسمان‏ها و زمین را ضامن روزى او قرار مى‏دهم و براى او از تجارت هر تاجرى بهتر خواهم بود».(1)


1) کافى، ج 2، ص 137، ح 1.