امام علیه السلام در این کلام نورانى که در واقع مرکّب از سه جمله است به سه امر مهم اشاره مىکند و مىفرماید: «کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند خداوند میان او و مردم را اصلاح مىکند و کسى که امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنیایش را اصلاح خواهد کرد و کسى که در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد»؛ (مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَبَیْنَ النَّاسِ، وَمَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ، وَمَنْ کَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ کَانَ عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ).
از بعضى از روایات استفاده مىشود که بزرگان علما در گذشته هنگامى که نامهاى به یکدیگر مىنوشتند غالباً از این سه جمله حکیمانه، در نامه خود بهره مىگرفتند و به راستى سزاوار است که با آب طلا نوشته شود و همه روز انسان بر آن نظر بیفکند.
در اینکه رابطه میان نتیجههاى سهگانهاى که در این کلمات حکمتآمیز آمده و مقدمات آن، رابطهاى طبیعى و منطقى است یا روحانى و معنوى شارحان نهجالبلاغه راههاى مختلفى را پیمودهاند؛ ولى مىتوان گفت: هم رابطه الهى و معنوى است و هم رابطه منطقى.
زیرا کسى که میان خود و خدا را اصلاح کند؛ یعنى در برابر هر امرى قرار
مىگیرد نخست نگاه کند که رضاى خدا در چیست و آن را برگزیند، چنین کسى به یقین مشمول عنایات الهى قرار مىگیرد و خداوند رابطه او را با مردم سامان مىبخشد. اضافه بر این اصلاح رابطه با خدا مسلتزم صدق و امانت و راستى است. کسى که صدق و امانت و راستى پیشه کند به یقین مردم به او علاقهمند مىشوند و امین مردم خواهد بود و به او اعتماد مىکنند و مشکلى با او نخواهند داشت.
همچنین کسى که امر آخرت خویش را اصلاح کند؛ یعنى اوامر الهى را اطاعت و نواهى او را ترک گوید مشمول لطف خداوند خواهد شد؛ خداوند کار دنیاى او را نیز سامان مىدهد. افزون بر این، اصلاح امر آخرت به تقوا و پرهیزگارى است و به یقین انسانهاى با تقوا در زندگى مادى خود نیز موفق خواهند بود، زیرا راه خلاف در پیش نمىگیرند؛ به کسى ظلم و ستم نمىکنند، همه با او مهربان هستند و او نیز با همه مهربان.
نیز کسى که واعظ نفسانى؛ یعنى وجدان بیدار و تقواى درونى داشته باشد که در برابر گناهان به او هشدار دهد، لطف پروردگار بر او سایه خواهد افکند و او را از گزند حوادث محفوظ مىدارد. اضافه بر این شخصى که چنین واعظى درونى دارد از امور خطرناک مىپرهیزد و چنین کسى از گزند حوادث محفوظ خواهد بود.
بنابراین رابطه این سه امر با آن سه نتیجه هم رابطه معنوى است و هم رابطه منطقى و طبیعى.
این سخن را با حدیثى از امام باقر علیه السلام که مرحوم کلینى در اصول کافى آورده پایان مىدهیم. مطابق این حدیث امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند عزّوجلّ چنین فرموده است: «وَعِزَّتِی وَجَلَالِی وَعَظَمَتِی وَعُلُوِّی وَارْتِفَاعِ مَکَانِی لَایُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ إِلَّا کَفَفْتُ عَلَیْهِ ضَیْعَتَهُ وَضَمَّنْتُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ رِزْقَهُ
وَکُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَةِ کُلِّ تَاجِرٍ؛ به عزت و جلال و عظمت و نورانیت و علو مقامت سوگند یاد مىکنم که هیچ بنده مؤمنى خواسته مرا بر خواسته خود در چیزى از امور دنیا مقدم نمىشمرد مگر اینکه من بىنیازى او را در دل او و همّت او را در آخرتش و آسمانها و زمین را ضامن روزى او قرار مىدهم و براى او از تجارت هر تاجرى بهتر خواهم بود».(1)
1) کافى، ج 2، ص 137، ح 1.