جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: نومیدى چرا؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود راه امیدوارى را به روى همه گنهکاران گشوده است مى‏فرماید: «در شگفتم از کسى که نومید مى‏شود در حالى که استغفار با اوست»؛ (عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَمَعَهُ الْاسْتِغْفَارُ).

اشاره به این‏که خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود امیدوار ساخته است و فرمود: ««قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛ اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفته‏اید و مرتکب گناهان شده‏اید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبه کنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(1)

«یَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى ناامیدى است و مى‏دانیم یأس از رحمت خدا بالاترین گناهان است، زیرا کسى که از رحمت حق مأیوس شود از هیچ گناهى إبایى ندارد، چون مى‏گوید: آب از سر من گذشته و من غرق شده‏ام چه یک قامت چه صد قامت. نومیدى خطرناک‏ترین راه نفوذ شیطان در دل آدمى است که او را آلوده هر گونه گناه مى‏کند، لذا در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم که لقمان به فرزندش چنین مى‏گفت:«خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَارْجُ‏

اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَک؛ از خداوند آن‏گونه بترس که اگر تمام عبادات و اعمال نیک جن و انس را انجام داده باشى امکان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات کند و آن‏قدر به رحمت خدا امیدوار باشد که اگر تمام گناه جن و انس را کرده باشى امکان دارد تو را (به موجب توبه واستغفار و امر خیرى) رحمت کند».(2) قرآن مجید نیز با صراحت مى‏گوید: ««إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛ از رحمت خدا تنها کافران مأیوس مى‏شوند».(3)

شایان توجه است که ابن ابى‏الحدید در شرح این کلام سخنى با نظر موافق از ربیع بن خثعم نقل مى‏کند که بسیار نادرست به نظر مى‏رسد و آن اینکه او مى‏گفت: هیچ کس نگوید: «أسْتَغْفِرُ اللَّهِ وَ أتُوبُ إلَیْهِ» چرا که ممکن است دروغ و گناه باشد اگر به آن عمل نکند، و به جاى آن بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لى‏ وَتُبْ عَلَىَّ» (خدایا مرا ببخش و به سوى من باز گرد (و رحمت خود را فرو فرست).

این سخن با تعبیرات زیادى که به عنوان استغفار در دعاها وارد شده سازگار نیست. اضافه بر این در قرآن امر به استغفار شده از جمله در داستان نوح مى‏خوانیم: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً»(4) و در آیات متعدد دیگرى نیز همین تعبیر دیده مى‏شود. گویى ربیع بن خثعم آشنایى چندانى با این آیات قرآنى نداشته است.

افزون بر این، اگر انسان واقعاً به سوى خدا باز نگردد و از او طلب غفران نکند چگونه ممکن است خداوند به سوى او برگردد و او را مشمول رحمت کند؟ آیا مى‏توان گفت: خدایا! ما گناه را ادامه مى‏دهیم اما تو ما را ببخش! ما از تو دور مى‏شویم ولى تو به ما نزدیک شو؟! چه گفتار بى‏اساسى!

کوتاه سخن اینکه هیچ‏گونه تفاوتى میان‏ «أسْتَغْفِرُ اللَّه» و «أللَّهُمَّ اغْفِر لى‏» نیست.


1) زمر، آیه 53.

2) کافى، ج 3، ص 67، ح 1.

3) یوسف، آیه 87.

4) نوح، آیه 10.