امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود راه امیدوارى را به روى همه گنهکاران گشوده است مىفرماید: «در شگفتم از کسى که نومید مىشود در حالى که استغفار با اوست»؛ (عَجِبْتُ لِمَنْ یَقْنَطُ وَمَعَهُ الْاسْتِغْفَارُ).
اشاره به اینکه خداوند درهاى توبه و استغفار را به روى بندگانش گشوده و آنها را به رحمت خود امیدوار ساخته است و فرمود: ««قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»؛ اى بندگانى که راه اسراف به خود را درپیش گرفتهاید و مرتکب گناهان شدهاید از رحمت خداوند مأیوس نشوید، چرا که او همه گناهان (توبه کنندگان) را به یقین او آمرزنده مهربان است».(1)
«یَقْنَطُ» از ماده «قُنوط» به معناى ناامیدى است و مىدانیم یأس از رحمت خدا بالاترین گناهان است، زیرا کسى که از رحمت حق مأیوس شود از هیچ گناهى إبایى ندارد، چون مىگوید: آب از سر من گذشته و من غرق شدهام چه یک قامت چه صد قامت. نومیدى خطرناکترین راه نفوذ شیطان در دل آدمى است که او را آلوده هر گونه گناه مىکند، لذا در حدیثى از امام صادق علیه السلام مىخوانیم که لقمان به فرزندش چنین مىگفت:«خَفِ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ خِیفَةً لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّبَکَ وَارْجُ
اللَّهَ رَجَاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَک؛ از خداوند آنگونه بترس که اگر تمام عبادات و اعمال نیک جن و انس را انجام داده باشى امکان دارد به سبب لغزشى تو را مجازات کند و آنقدر به رحمت خدا امیدوار باشد که اگر تمام گناه جن و انس را کرده باشى امکان دارد تو را (به موجب توبه واستغفار و امر خیرى) رحمت کند».(2) قرآن مجید نیز با صراحت مىگوید: ««إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ»؛ از رحمت خدا تنها کافران مأیوس مىشوند».(3)
شایان توجه است که ابن ابىالحدید در شرح این کلام سخنى با نظر موافق از ربیع بن خثعم نقل مىکند که بسیار نادرست به نظر مىرسد و آن اینکه او مىگفت: هیچ کس نگوید: «أسْتَغْفِرُ اللَّهِ وَ أتُوبُ إلَیْهِ» چرا که ممکن است دروغ و گناه باشد اگر به آن عمل نکند، و به جاى آن بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لى وَتُبْ عَلَىَّ» (خدایا مرا ببخش و به سوى من باز گرد (و رحمت خود را فرو فرست).
این سخن با تعبیرات زیادى که به عنوان استغفار در دعاها وارد شده سازگار نیست. اضافه بر این در قرآن امر به استغفار شده از جمله در داستان نوح مىخوانیم: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً»(4) و در آیات متعدد دیگرى نیز همین تعبیر دیده مىشود. گویى ربیع بن خثعم آشنایى چندانى با این آیات قرآنى نداشته است.
افزون بر این، اگر انسان واقعاً به سوى خدا باز نگردد و از او طلب غفران نکند چگونه ممکن است خداوند به سوى او برگردد و او را مشمول رحمت کند؟ آیا مىتوان گفت: خدایا! ما گناه را ادامه مىدهیم اما تو ما را ببخش! ما از تو دور مىشویم ولى تو به ما نزدیک شو؟! چه گفتار بىاساسى!
کوتاه سخن اینکه هیچگونه تفاوتى میان «أسْتَغْفِرُ اللَّه» و «أللَّهُمَّ اغْفِر لى» نیست.
1) زمر، آیه 53.
2) کافى، ج 3، ص 67، ح 1.
3) یوسف، آیه 87.
4) نوح، آیه 10.