امام علیه السلام در این سخن حکیمانهاش از محروم کردن نیازمندان به هر اندازه که ممکن باشد نهى مىکند و مىفرماید: «از بخشش کم حیا مکن، زیرا محروم کردن از آن هم کمتر است»؛(لَا تَسْتَحِ مِنْ إِعْطَاءِ الْقَلِیلِ، فَإِنَّ الْحِرْمَانَ أَقَلُّ مِنْهُ).
بسیارند کسانى که معقتدند باید بخشش به مقدار قابل ملاحظه باشد و اگر انسان توان آن را نداشت، ترک کند، در حالى که بخشش کم (توأم با عذرخواهى و ادب) حد اقل دو فایده دارد: نخست اینکه در بسیارى از موارد همین مقدار حل مشکلى مىکند و دیگر اینکه دست رد به سینه درخواست کننده زدن نوعى اهانت است و این کار جلوى اهانت را مىگیرد. اضافه بر اینها روح سخاوت را در انسان در تمام حالات پرورش مىدهد.
تعبیر به«إنَّ الْحِرْمانَ أقَلُّ مِنْهُ؛محروم ساختن از آن کمتر است» نوعى کنایه و تشبیه است، زیرا محروم کردن قابل مقایسه با مقدار مالى که انسان مىبخشد نیست تا بگوییم این از آن کمتر است. امام علیه السلام در واقع محروم کردن را نیز نوعى بخشش بسیار کم محسوب کرده که هر بخششى از آن بیشتر است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «هر کار نیکى صدقهاى محسوب مىشود خواه به غنى باشد یا فقیر، بنابراین صدقه را ترک نکنید هرچند به نیمى از یک دانه خرما باشد و خود را از آتش دوزخ دور دارید هرچند به نیمى از یک
دانه خرما باشد، زیرا خداوند متعال این صدقه کوچک را براى صاحبش پرورش مىدهد، همانگونه که شما بچه اسب یا بچه شتر خود را پرورش مىدهید و در روز قیامت پرورش یافته آن را به او باز مىگرداند تا جایى که بزرگتر از کوه عظیمى خواهد بود؛«کُلُّ مَعْرُوفٍ صَدَقَةٌ إِلَى غَنِیٍّ أَوْ فَقِیرٍ فَتَصَدَّقُوا وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ وَاتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ التَّمْرَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یُرَبِّیهَا لِصَاحِبِهَا کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَلُوَّهُ أَوْ فَصِیلَهُ حَتَّى یُوَفِّیَهُ إِیَّاهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَکُونَ أَعْظَمَ مِنَ الْجَبَلِ الْعَظِیمِ».(1)
در گفتار حکیمانه 422 تعبیر دیگرى از همین موضوع مهم آمده است مىفرماید:«افْعَلُوا الْخَیْرَ وَلَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَیْئاً؛کار نیک را انجام دهید و هیچ مقدار از آن را کم مشمارید».
مهم این است که انسان در انفاق خود، هرچند کم اخلاص داشته باشد. این خلوص نیت کم را بسیار و کوچک را بزرگ مىکند. شاهد این سخن داستانى است که در شأن نزول آیه 79 سوره توبه آمده است:
لشکر اسلام براى مقابله احتمالى با دشمن در جنگ تبوک آماده مىشد.پیغمبر اکرم دستور به جمعآورى کمکهاى غذایى براى سربازان اسلام داد.هرکس به اندازه توانایى خود مقدارى خرما به عنوان زکات یا تبرع به مسجد مىآورد و کسانى که امکانات بیشترى داشتند مقدار فزونترى مىآوردند.
کارگر مسلمانى به نام «ابو عقیل انصارى» که از چاههاى اطراف مدینه آب براى منازل مىآورد و با مبلغ مختصرى که از این کار دریافت مىکرد هزینه زندگى خانواده خود را در حد پایین تأمین مىکرد نیز به فکر کمک به ارتش اسلام افتاد و چون اندوختهاى نداشت گفت: یک شب را اضافه کار مىکنم و درآمد آن را خدمت پیامبر مىآورم. محصول کار شبانه او دو من خرما بود که یک من آن را براى خانواده خود گذارد و یک من را خدمت پیامبر آورد. منافقان
عیبجو هنگامى که دیدند «ابو عقیل» مشتى خرماى خشکیده در دامن ریخته خدمت پیامبر مىآورد او را به باد مسخره و استهزا گرفتند و سخنها گفتند. آیه شریفه نازل شد، کار «ابو عقیل» را کاملًا ستود و استهزا کنندگان را به عذاب الیم الهى تهدید کرد: ««الَّذِینَ یَلْمِزُونَ الْمُطوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِى الصَّدَقَتِ وَالَّذِینَ لایجِدُونَ إِلّا جُهْدَهُمْ فَیَسخَرُونَ مِنهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»؛ کسانى که از صدقات مومنان اطاعتکار عیبجویى مى کنند، و آنهایى را که دسترسى جز به مقدار (ناچیز) توانائیشان ندارند مسخره مى نمایند خدا آنها را مسخره مى کند (کیفر استهزا کنندگان را به آنها مىدهد) و براى آنان عذاب دردناکى است».(2)
ببخش مال و مترس از کسى که هرچه دهى
جزاى آن به یکى ده ز دادگر یابى.
البته گاه به هفتصد برابر و بیشتر مىرسد.
1) بحارالانوار، ج 71، ص 410، ح 16.
2) توبه، آیه 79.