امام علیه السلام در این کلام کوتاه و پرمایه اشاره به نکتهاى درباره رابطه ثروت با شهوت کرده مىفرماید: «مال و ثروت ماده اصلى همه شهوات است»؛(الْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ).
بدیهى است که منظور از شهوت در اینجا هرگونه علاقه مفرط نفسانى و هوسآلود است. اعم از اینکه مربوط به شهوت جنسى باشد یا مقام یا تشریفات و زرق و برق دنیا و یا انتقام جویى و امثال آن.
این نکته نیز روشن است که براى رسیدن به خواستههاى نفسانى و هوا و هوسها مال نقش اصلى را بازى مىکند و هر قدر فزونى یابد خطر افتادن در شهوات بیشتر است.
اضافه بر این ثروت مایه غرور است و غرور ریشه اصلى بسیارى از گناهان، به علاوه مال هر چه بیشتر شود انسان را به خود مشغولتر مىسازد و طبعاً از یاد خدا و اطاعت حق باز مىدارد.
روى این جهات سه گانه مىتوان به عمق کلام امام پى برد.
بدیهى است آنچه امام در این گفتار حکیمانه فرموده هشدارى است به غالب مردم که در فزونى مال نکوشند، زیرا خطرات زیادى را به دنبال دارد اما چنان نیست که هر ثروتمندى هواپرست و شهوت پرست باشد. این حکم کلى مانند
احکام دیگرى نظیر آن استثنائاتى دارد. گروه زیادى راه قارون را پیمودند و اموالشان مایه غرور و کفرشان شد، جمع اندکى نیز از مال براى رسیدن به مهمترین طاعات الهى بهره گرفتند.
این معنا در آیات مربوط به قارون آمده است: ««وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِى الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَایُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»؛ در آنچه خدا به تو داده سراى آخرت را بطلب و بهره خویش را از دنیا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نیکى کرده (به بندگان خدا) نیکى کن وهرگز در جستجوى فساد در زمین مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد».(1)
بر همین اساس است که در بسیارى از آیات قرآن از مال نکوهش شده و در بعضى از آیات از آن مدح و ستایش به عمل آمده و به عنوان خیر (نیکى) از آن یاد شده است.
در آیه 180 سوره «بقره» در مورد وصیت مىفرماید: ««انْ تَرَکَ خَیراً …»؛ کسى که اموالى از خود به یادگار گذاشته است …». و در آیه 8 سوره «عادیات» در مذمت بعضى از طغیانگران مىفرماید: ««وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»؛ اموال را بسیار دوست دارند».
در روایات اسلامى نیز آثار این مذمت و مدح درباره اموال فراوان دیده مىشود که آوردن آنها ما را از شرح این کلام دور مىکند.
تنها به ذکر این روایات پرمعنا که از ابن عباس نقل شده و قاعدتاً آن را از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله یا امیرمؤمنان على علیه السلام شنیده است قناعت مىکنیم. او مىگوید:«إنَّ أوَّلَ دِرْهَمٍ وَدینارٍ ضُرِبا فِی الْأرْضِ … أنْ یُحِبُّوکُما؛نخستین درهم و دینارى که سکه آن در زمین زده شد شیطان نگاهى به آنها افکند هنگامى که آن را دید
آنها را برگرفت و روى چشم خود گذارد سپس به سینه خود چسبانید آنگاه فریاد شادى کشید بار دیگر آن را به سینه خود چسبانید سپس خطاب به آنها گفت: شما نور چشمان من و میوه دل من هستید هرگاه بنىآدم شما را دوست دارند من به آن قانعم، هر چند بتى را پرستش نکنند (چه بتى بالاتر از شما) براى من همین بس که فرزندان آدم به شما عشق بورزند».(2)
کوتاه سخن آنکه مال ابزارى است مشترک مانند انرژى اتم که هم مىتوان از آن بمب ویرانگر ساخت و هم به وسیله آن نیروى برق تولید کرد که دنیا را روشن سازد و کارخانه ها را به حرکت درآورد، هر چند این نیرو هنگامى که به دست ناصالحان بیفتد غالباً در جنبههاى ویرانگر به کار گرفته مىشود.
1) قصص، آیه 77.
2) بحارالانوار، ج 70، ص 137، ح 3.