امام در این کلام پربارش اشاره به آثار غنا و فقر مىکند و مىفرماید: «بىنیازى در غربت وطن است و نیازمندى در وطن غربت»؛(الْغِنَى فِی الْغُرْبَةِ وَطَنٌ؛ وَالْفَقْرُ فِی الْوَطَنِ غُرْبَةٌ).
وطن جایى است که انسان در آنجا متولد شده و چشم به روى خویشاوندان و بستگان و نزدیکان گشوده و مورد علاقه آنها قرار گرفته و در هر گوشه و کنار، آشنایى دارد و غربت جایى است که انسان نه آشنایى دارد و نه دوست مهربانى و نه یار و مددکارى. امام مىفرماید: شخص غنى هر جا برود به موجب غنایش پیوندهاى محبت را با این و آن برقرار مىسازد و به سبب بذل و بخشش یاران و مددکارانى پیدا مىکند؛ ولى شخص فقیر حتى در وطن خویش دوستان و بستگان را از دست مىدهد و گاه به صورت موجودى فراموش شده در مىآید.
پیام امام در این سخن این است که مؤمنان باید بکوشند و بىنیاز شوند و به هنگام غنا و بىنیازى از مال و ثروت خویش براى جلب و جذب قلوب و کمک به نیازمندان استفاده کنند، از عواقب فقر بترسند، چرا که فقر مایه ذلت و گاه مطابق بعضى از روایات سبب کفر مىشود. البته این فقر با فقرى که در روایات از آن تعریف شده تفاوت آشکارى دارد؛ فقر ممدوح به معناى «ساده زیستن» و یا «فقر الى الله» است.
در این باره در ذیل حکمت سوم شرح بیشترى داشتیم.