جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: تشریفات زشت و زیان‏آور

زمان مطالعه: 3 دقیقه

«این سخن را امام زمانى بیان فرمود که در مسیر حرکتش به شام کشاورزان و دهبانان شهر انبار با او ملاقات کردند (و به عنوان احترام به امام) از مرکب پیاده شده و با سرعت پیش روى او حرکت کردند (و این مراسم را که نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند) امام علیه السلام فرمود: این چه کارى بود که کردید؟»؛(وَقَالَ علیه السلام: وَقَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ، فَتَرَجَّلُوا(1) لَهُ وَاشْتَدُّوا(2) بَیْنَ یَدَیْهِ، فَقَالَ: مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ)

«عرض کردند این رسوم و آدابى است که ما امیران خود را با آن بزرگ مى‏داریم»؛(فَقَالُوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا)

«امام علیه السلام فرمود: به خدا سوگند زمامداران شما از این عمل بهره‏اى نمى‏برند و شما با این کار در دنیا مشقت بر خود هموار مى‏سازید و در قیامت بدبخت مى‏شوید»؛(فَقَالَ: وَاللَّهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ! وَإِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ، وَتَشْقَوْنَ بِهِ فِى آخِرَتِکُمْ)

سپس افزود: «چه زیان‏بار است مشقتى که به دنبال آن عقاب الهى باشد و چه پرسود است آرامشى که با آن امان از آتش دوزخ فراهم گردد»؛(وَ مَا أَخْسَرَ

الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَأَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ)

«تَشُقُّونَ» از ماده «شقاء» به معناى مشقت و «تَشْقَوْنَ» از ماده شقاوت به معناى بدبختى است و «دَعَة» همان آرامش است‏

در کتاب صفین بعد از این جمله چنین آمده که امام علیه السلام فرمود: «این کار را دیگر تکرار نکنید؛ فَلا تَعُودُوا لَهُ».

در زمان‏هاى گذشته معمول بوده- و هم اکنون نیز در بعضى از نقاط جهان معمول است- که اهل یک کشور یا اهل یک شهر براى تعظیم امرا و سلاطین اعمالى انجام مى‏دادند که نشانه نهایت ذلت بود. آنها نیز از این رفتار خشنود مى‏شدند، چراکه علاقه داشتندهمواره شهروندانشان خود راذلیل‏وخوار وبى‏مقدار در برابر آنها بدانند تا فکر قیام در مغزشان خطور نکند و سلطه آنان باقى بماند.

ولى اسلام که به انسان‏ها شخصیت داده و آدمى را مسجود فرشتگان و اشرف مخلوقات مى‏داند و جهان را مسخر او مى‏شمرد، اجازه نمى‏دهد افراد با ایمان براى بزرگداشت امرا تن به کارهاى ذلیلانه بدهند. به یقین اگر به جاى على علیه السلام معاویه بود آنها را به این کار تشویق مى‏کرد ولى امام به آنها هشدار داد و به سه دلیل آنان را بر حذر داشت.

نخست این‏که امرا هیچ‏گونه نفع عاقلانه‏اى از این کار نمى‏برند، بلکه ممکن است باعث غرور و کبر آنها شود و شخصیت خود را گم کنند.

دیگر این‏که زحمت فوق العاده‏اى بر دوش توده‏هاى مردم مى‏افتد و گاه ممکن است در چنین شرایطى افرادى ضعیف زیر دست و پا بمانند.

سوم این‏که این عمل ناصالح مایه گرفتارى در آخرت مى‏شود، زیرا نوعى شرک محسوب مى‏شود.

به عکس، اگر آنها به احترامات معقول قناعت کنند و به جاى این مشقت، آرامش را براى خود بپذیرند، آرامشى که امان از آتش دوزخ را نیز به همراه دارد،

هم امرا گرفتار کبر و غرور نمى‏شوند و هم مردم مشقت توأم با ذلت را نمى‏بینند و هم در آخرت سربلند خواهند بود.

قابل توجه است که در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: روزى امیر مؤمنان به سراغ اصحابش آمد در حالى که بر مرکب سوار بود. گروهى پشت سر حضرت به راه افتادند. امام نگاهى به آنها کرد و فرمود: با من کارى دارید؟ عرض کردند: نه یا امیرالمؤمنین ولى دوست داریم همراه تو راه برویم. امام به آنها فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ مَشْیَ الْمَاشِی مَعَ الرَّاکِبِ مَفْسَدَةٌ لِلرَّاکِبِ وَمَذَلَّةٌ لِلْمَاشِی؛ برگردید، زیرا راه رفتن پیاده در کنار سوار موجب مفسده (غرور و خودبرتربینى) براى شخص سوار و سبب ذلت براى پیاده است».

سپس امام صادق علیه السلام افزود: دفعه دیگرى باز امام سوار بود و جمعى پشت سر او پیاده به راه افتادند. امام علیه السلام فرمود: «انْصَرِفُوا فَإِنَّ خَفْقَ النِّعَالِ خَلْفَ أَعْقَابِ الرِّجَالِ مَفْسَدَةٌ لِقُلُوبِ النَّوْکَى؛ بازگردید، زیرا صداى کفش‏ها پشت سر انسان‏ها موجب فساد دل‏هاى احمقان مى‏شود (نوکى جمع أنوَک بر وزن أحمق و به معناى احمق است».(3)

باید توجه داشت که هدف از این سخنان این نیست که مردم، بزرگان را احترام نکنند، بلکه منظور این است که احتراماتى که نسبت به شاهان و مانند آنها داشتند و نشانه ذلت و بدبختى احترام‏کنندگان بوده و مایه غرور و نخوت احترام شوندگان ترک شود.


1) «تَرَجَّلوا» به معنى پیاده شدن از مرکب است.

2) «اشتدّوا» به‏معنى دویدن و راه رفتن با سرعت است.

3) بحارالانوار، ج 41، ص 55، ح 2.