وَالْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ، وَالتَّنَازُعِ، وَالزَّیْغِ، وَالشِّقَاقِ: فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ؛ وَمَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ؛ وَمَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ، وَحَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَةُ، وَسَکِرَ سُکْرَ الضَّلَالَةِ؛ وَمَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَیْهِ طُرُقُهُ، وَأَعْضَلَ عَلَیْهِ أَمْرُهُ، وَضَاقَ عَلَیْهِ مَخْرَجُهُ.
وَالشَّکُّ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى التَّمَارِی، وَالْهَوْلِ، وَالتَّرَدُّدِ، وَالْاسْتِسْلَامِ:فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَیْدَناً لَمْ یُصْبِحْ لَیْلُهُ؛ وَمَنْ هَالَهُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ نَکَصَ عَلى عَقِبَیْهِ؛ وَمَنْ تَرَدَّدَ فِی الرَّیْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّیَاطِینِ؛ وَمَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَةِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ هَلَکَ فِیهِمَا.
قال الرَّضیُ: وَبَعْدَ هذا کَلامٌ تَرَکْنا ذِکْرَهُ خَوْفَ الْإطالَةِ وَالْخُرُوجَ عَنِ الْغَرَضِ الْمَقْصُودِ فِی هذا الْبابِ.
ترجمه:
امام علیه السلام فرمود: کفر بر چهار پایه قرار دارد: تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى از اسرار) و ستیزهجویى و جدال، و انحراف از حق (به سبب هوا و هوسها و تعصبها) و شقاق (و دشمنى با حق و لجاجت در برابر آن). آن کس که تعمق و کنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمىگردد. آن کس
که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او نسبت به حق پایدار خواهد ماند و کسى که از راه حق منحرف شود (و به دنبال هوسها برود) خوبى در نظرش بدى و بدى نزدش خوبى جلوه مىکند و گرفتار مستى گمراهى مىشود و آن کس که به عناد و لجاج پردازد طرق رسیدن (به حق) براى او ناهموار مىگردد و کارها بر او سخت و پیچیده مىشود و در تنگنایى که خارج شدن از آن مشکل است گرفتار خواهد شد.
شک نیز بر چهار پایه استوار است: بر «مراء» (گفت و گوى بىحاصل)، ترس (از کشف حقیقت) تردید (در تصمیمگیرى)، و تسلیم (خودباختگى). آن کس که مراء و گفت و گوى بىحاصل را عادت خود قرار دهد ظلمت و تاریکى شبهاى شک او را به روشنایى روزِ یقین نمىرساند و آن کس که از حقایق پیش روى خود وحشت کند (و از تصمیمگیرى صحیح بپرهیزد) به قهقرا باز مىگردد و آن کس که در تردید و دودلى باشد (و در تصمیمگیرى وسواس به خرج دهد) زیر سم شیاطین له مىشود و کسى که در برابر عوامل هلاکت خویش در دنیا و آخرت تسلیم گردد (و به مبارزه بر ضد اسباب شک و شبهه بر نخیزد) در هر دو جهان هلاک خواهد شد.
مرحوم سیّد رضى پس از پایان این حدیث مىگوید: بعد از این کلام، سخنان دیگرى بوده که ما از بیم اطاله سخن و خارج شدن از هدف اصلى در این باب، از آنها صرف نظر کردیم.(1)
1) این بخش از کلام امام علیه السلام در کتاب کافى و خصال شیخ صدوق و تحف العقول به صورت کاملًا متفاوتى با آنچه در نهجالبلاغه آمده است ذکر شده و بعید به نظر نمىرسد که مرحوم سیّد رضى تلخیص کاملى در اینجا انجام داده و به صورتى که در نهجالبلاغه است در آورده و آنچه در نهجالبلاغه آمده شباهت زیادى با متنى که در روضة الواعظین آمده است دارد.