جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: علم و ادب و تفکر

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام در این بخش از کلمات قصار اشاره به سه نکته مهم مى‏کند نخست مى‏فرماید: «علم و دانش میراث گرانبهایى است»؛ (الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ)

اشاره به این‏که گرانبهاترین میراثى که انسان از خود به یادگار مى‏گذارد علم و دانش است و به ارث گذاشتن مواهب مادى افتخارى است. این سخن شبیه روایتى است که از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که مى‏فرماید: «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاءِ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَلَا دِرْهَماً وَلَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ؛ دانشمندان وارثان انبیا هستند چرا که انبیا دینار و درهمى از خود به یادگار نگذاشتند، بلکه علم و دانش به ارث گذاشتند پس هر کس از آن بهره‏اى بگیرد بهره فراوانى برده است».(1)

نیز شبیه آن چیزى است که در حکمت 147 خواهد آمد.

بعضى از شارحان ارث را در اینجا طور دیگرى تفسیر کرده‏اند و گفته‏اند: ارث درآمدى است که بى زحمت حاصل مى‏آید دانشى را نیز که انسان از استاد فرا مى‏گیرد شبیه ارث است؛ ولى تفسیر اول مناسب‏تر به نظر مى‏رسد.

در دومین جمله مى‏فرماید: «آداب (انسانى)، لباس زیبا و کهنگى‏ناپذیر است»؛(وَالْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ)

منظور از «آداب» فضایل اخلاقى مخصوصاً چیزهایى است که مربوط به روابط اجتماعى است مانند: تواضع، امانت، صداقت، محبت، خوشرفتارى، فصاحت و بلاغت در بیان.

«حُلَل» جمع‏ «حُلَّه» به معناى لباس زینتى است.

«مُجَدَّدَة» به معناى چیزى است که پیوسته تجدید و نو مى‏شود و هرگز کهنه نخواهد شد.

بر این پایه، مفهوم کلام امام علیه السلام چنین است که این صفات برجسته انسانى همچون لباس‏هاى زیبایى است که آدمى در تن مى‏کند و هرگز فرسوده نمى‏شود بر خلاف لباس‏هاى ظاهرى که هم کهنه مى‏شود و هم ممکن است دست سارقان به آن دراز شود و هم جنبه ظاهرى دارد و در اعماق وجود انسان تأثیر گذار است.

در روایات اسلامى براى «أدب» تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده که در واقع هر کدام اشاره به مصداقى از آن است:

در حدیثى از امام امیر مؤمنان علیه السلام مى‏خوانیم: «کَفاکَ أدَباً لِنَفْسِکَ اجْتِنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِک؛ براى این‏که ادب داشته باشى همین بس که از آنچه براى دیگران نمى‏پسندى دورى کنى».(2)

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم که فرمود: «أدّبْنى أبى علیه السلام بِثَلاثٍ …؛ پدرم من را به سه چیز ادب کرد» فرمود: «مَنْ یَصْحَب صاحِبَ السُوء لا یَسْلَم ومَن لا یُقَیَّد الفاظَه یَنْدَم، ومَن یَدْخُل مَداخل السُّوء یُتَّهَم؛ فرزندم کسى که با رفیق بد همنشین شود از آفات در امان نخواهد بود و کسى که سخنان خود را مهار نکند پشیمان مى‏شود و کسى که در محل‏هاى آلوده وارد گردد متهم و بدنام خواهد شد».(3)

امام صادق علیه السلام به یکى از دوستان خود سفارش کرد که پیام او را به همه شیعیان و علاقه‏مندانش برساند و فرمود: من شما را به تقواى الهى و ورع و تلاش براى خدا و راستگویى و اداى امانت … و خوشرفتارى با سایر مسلمانان دعوت مى‏کنم و هرگاه کسى از شما در دینش ورع داشته باشد، راست بگوید، اداى امانت کند و با مردم خوش‏اخلاق باشد مى‏گویند: «هذا جَعْفَرىٌّ فَیَسُرُّنی …» و نیز مى‏گویند: «هذا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ این جعفرى است و این سبب سرور و خوشحالى من مى‏شود کار اینها ادب جعفر بن محمد است».(4)

در حدیث کوتاه دیگرى از امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم: «الْأدَبُ یُغْنی عَنِ الْحَسَبِ؛ ادب انسان را از شرافت خانوادگى و فامیلى بى‏نیاز مى‏کند».(5)

همان‏گونه که در بالا گفتیم، ادب و آداب مفهوم وسیعى دارد که همه فضایل اخلاقى مخصوصا آنچه را مربوط به اخلاق اجتماعى است در بر مى‏گیرد که بزرگترین افتخار آدمى و مایه آبرومندى او در اجتماع است.

سپس امام در سومین جمله مى‏فرماید: «فکر آئینه صافى است»؛ (وَالْفِکْرُ مِرْآةٌ صَافِیَةٌ)

منظور از فکر همان اندیشیدن پیرامون مسائل مختلفى است که بر انسان وارد مى‏شود و به تعبیر فلاسفه حرکتى ذهنى است به سوى مقدمات و از مقدمات به سوى نتیجه‏ها. هرگاه این اندیشه از هوا و هوس و حجاب‏هاى معرفت دور بماند، آئینه شفافى خواهد بود که چهره حقایق را به انسان نشان مى‏دهد و راه صحیح را در پرتو آن مى‏یابد، دوست را از دشمن و صواب را از خطا و حق را از باطل خواهد شناخت.

به همین دلیل برترین عبادت در روایات اسلامى تفکر شمرده شده است:

در حدیثى که در امالى شیخ طوسى آمده است مى‏خوانیم: «لَا عِبَادَةَ کَالتَّفَکُّرِ فِی صَنْعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَل؛ هیچ عبادتى برتر از اندیشیدن در مخلوقات خداوند متعال نیست».(6)

در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است: «تَفَکُّرُ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَة؛ یک ساعت اندیشیدن بهتر است از عبادت یک سال».(7)

در حدیثى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ التَّفَکُّرَ وَالْاعْتِبَارَ؛ بیشترین عبادت ابوذر اندیشیدن و عبرت گرفتن بود».(8)

در واقع همه اینها برگرفته از قرآن مجید است که مى‏فرماید: ««قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَفُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا»؛ من فقط شما را به یک چیز اندرز مى‏دهم و دعوت مى‏کنم و آن این‏که دسته‏جمعى یا به صورت فردى براى خدا برخیزید و فکر خود را به کار گیرید».(9)

دلیل آن هم روشن است، زیرا ریشه تمام نیکى‏ها و پیشرفت‏ها و موفقیت‏ها در تفکر و اندیشه صحیح است.


1) کافى، ج 1، ص 34، ح 1.

2) نهج البلاغه، حکمت 412.

3) بحارالانوار، ج 75، ص 261.

4) کافى، ج 2، ص 636 (با تلخیص)، ح 5.

5) بحارالانوار، ج 72، ص 68، ح 8.

6) امالى صدوق، ص 146.

7) بحارالانوار، ج 68، ص 327، ح 22.

8) همان، ص 323، ح 6.

9) سبأ، آیه 46.