و من کلام له علیه السّلام
کلّم به عبد اللّه بن زمعة، و هو من شیعته، و ذلک أنّه قدم علیه فى خلافته یطلب منه مالا، فقال علیهم السّلام:
از سخنان امام علیه السّلام است
که به عبد اللّه زمعه(1) فرمود که از شیعیان آن حضرت بود و در هنگام خلافت نزد امام آمد و از او درخواست مالى کرد. امام سخنان ذیل را در پاسخ او فرمود:(2)
خطبه در یک نگاه
همانگونه که در عنوان این کلام آمد، عبد اللّه بن زمعه مالى را از حضرت طلبید؛ ولى حضرت پاسخ منفى به او داد؛ زیرا آن مال از غنائم جنگى بود و تنها
جنگجویان در آن شرکت داشتند و عبد اللّه که در آن جنگ شرکت نداشته حقى نداشت.
إنّ هذا المال لیس لی و لا لک، و إنّما هو فیء للمسلمین، و جلب أسیافهم، فإنّ شرکتهم فی حربهم، کان لک مثل حظّهم، و إلّا فجناة أیدیهم لا تکون لغیر أفواههم.
ترجمه
بىشک این مال نه حقّ من است و نه حقّ تو، غنیمتى است مربوط به مسلمانانى که با شمشیرهایشان به دست آمده است، اگر تو در نبرد آنان شرکت کرده بودى سهمى همانند آنان داشتى وگرنه دستچین آنها براى غیر دهان آنان نخواهد بود!
شرح و تفسیر
غنائم جنگجویان
گرچه مخاطب در این کلام فرد خاصّى؛ یعنى عبد اللّه بن زمعه است که برخلاف پدر و جدش که هیچ علاقهاى به اسلام نداشتند و جزء مخالفان بودند، اسلام را پذیرفته بود و از شیعیان على علیه السّلام بود؛ ولى محتواى این سخن مطلبى است که براى همه مسلمین صدق مىکند و آن اینکه هر مالى از اموال بیت المال باید درست در آن مصرفى که خدا براى آن تعیین کرده، صرف شود و روابط نباید بر ضوابط در این باره پیشى گیرد.
قراین کلام نشان مىدهد که عبد اللّه از مالى که پیش روى حضرت بود و از غنایم جنگى محسوب مىشد، تقاضاى سهمى کرد؛ ولى امام به او فرمود: «بى شک این مال نه حقّ من است و نه حقّ تو، غنیمتى است مربوط به مسلمانانى که
با شمشیرهایشان به دست آمده است»؛ (إنّ هذا المال لیس لی و لا لک، و إنّما هو فیء للمسلمین، و جلب أسیافهم).
باید توجّه داشت، گرچه واژه «فئ» هنگامى که در مقابل واژه غنیمت (غنایم جنگى) قرار مىگیرد دو معناى متفاوت دارد؛ «فئ» به اموالى گفته مىشود که به دست جنگجویان اسلام افتاده بىآنکه جنگى رخ دهد و طبق موازین شرع متعلّق به بیت المال است؛ ولى غنیمت، اموالى است که جنگجویان به وسیله نبرد آن را به دست مىآورند؛ ولى هنگامى که «فئ» به تنهایى استعمال مىشود گاهى بر غنیمت نیز اطلاق مىگردد، بنابراین اگر امام علیه السّلام مىفرماید: «این مال فئ مسلمین است و دستاورد شمشیرهاى آنهاست» منافاتى با مفهوم فئ ندارد.
سپس امام علیه السّلام مىافزاید: «اگر تو در نبرد آنان شرکت کرده بودى سهمى همانند سهم آنان داشتى وگرنه دستچین آنها براى غیر دهان آنان نخواهد بود»؛ (فإنّ شرکتهم فی حربهم، کان لک مثل حظّهم، و إلّا فجناة(3) أیدیهم لا تکون لغیر أفواههم).
اینکه امام علیه السّلام مىفرماید: من هم سهمى در این غنیمت ندارم، احتمالا به این سبب است که آن غنیمت مربوط به جنگهاى محدودى بوده که بعضى از فرماندهان امام علیه السّلام در آن شرکت داشتند نه خود امام علیه السّلام.
درست است که یک پنجم از غنایم جنگى متعلق به بیت المال است و نیز صحیح است که «عبد اللّه بن زمعه» از «بنى المطلب» بود (مطلب برادر هاشم است) نه بنى هاشم و به عقیده بعضى بنى المطلب نیز از خمس مىتوانند بهرهمند شوند(4)؛ ولى احتمالا او فقیر و مسکین نبود که چیزى از خمس به او بدهند.
به هر حال این سخن نشان مىدهد که امام علیه السّلام در مسائل مالى بسیار دقیق و
سختگیر بود و هرگز راضى نمىشد حقّ مسلم کسى به دیگرى داده شود، هر چند از دوستان وفادار او باشند، برخلاف دوران عثمان که به عقیده همه مورّخان هیچ حساب و کتابى در امر بیت المال نبود و سزاوار است این سخن امام علیه السّلام سرلوحه برنامه همه زمامداران و مسئولان اسلامى باشد و حقّ و عدالت را در بیت المال حتّى نسبت به نزدیکان و اطرافیان خود رعایت کنند.
از کلام بالا نیز استفاده مىشود که عبد اللّه بن زمعه معرفت کاملى در حقّ امام علیه السّلام نداشت که چنین تقاضایى کرد و نمىدانست که امام علیه السّلام حتّى نسبت به برادرش عقیل همینگونه رفتار مىکند وگرنه چنین تقاضایى از امام نمىکرد.
1) عبد اللّه بن زمعه فرزندزاده اسود بود که از دشمنان سرسخت پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله محسوب مىشد. عبد اللّه خواهرزاده امّ سلمه و دامادش بود و از شیعیان على علیه السّلام محسوب مىشود. پدر و عمو و برادرش که در جنگ بدر در سپاه کفر بود به دست امیر مؤمنان علیه السّلام کشته شدند. (رجوع شود به دائرة المعارف شیعى نوشته مرحوم اعلمى، ج 12، ص 305 و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 13، ص 10 و تهذیب التهذیب ابن حجر عسقلانى، ج 5، ص 192).
2) سند خطبه:نویسنده کتاب مصادر، تنها موردى که درباره این خطبه پیدا کرده که از غیر نهج البلاغه گرفته شده، غرر الحکم آمدى است که در حرف الف آن را با تفاوتى آورده و این تفاوت نشان مىدهد که خطبه را از منبع دیگرى اخذ کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 178).
3) «جناة» به معناى میوهاى است که از درخت چیده شده، مفرد است و از ماده «جنا» بر وزن «جفا» است.
4) رجوع شود به جواهر الکلام، ج 16، ص 106 و معتبر محقق حلّى، ج 2، ص 631، کتاب الخمس.