امیر المؤمنین على علیه السلام نامه زیر را با عمران بن حصین خزاعى که از دانشمندان و شیعیان مشهور بود براى طلحه و زبیر فرستاد. و ابو جعفر محمد بن عبد اللّه اسکافى آن را در کتاب «المقامات فى مناقب امیر المؤمنین علیه السلام» آورده است.
پس از ستایش خدا و درود بر فرستاده گرامى او. گر چه شما این حقیقت را به روى خودتان نمىآورید، اما خوب مىدانید که من مردم را نخواستم و دنبالشان نرفتم، بلکه آنها مرا خواستند و دنبالم آمدند. و با آنها بیعت نکردم، مگر آنکه خودشان دست بیعت بسویم دراز کردند. و هر دوتان از کسانى بودید که مرا خواستید، و از راه بیعت به من پیوستید. مطمئن باشید که ملّت از ترس قدرت و نفوذم، و یا به طمع مالى که زیر دستم مىآید، بیعتم را نپذیرفت، آنچه مسلّم است ملت در این باره به نداى وجدان خود پاسخ گفت. اگر شما داوطلبانه با من بیعت کردید که بیائید و برگردید و تا زود است به درگاه خدا توبه نمائید زیرا بدعت ناجورى در کار بیعت نهادید، و چنانچه بیعتتان از روى بىمیلى و اکراه بوده است که با اطاعت آشکارتان و کارشکنى و مخالفت پنهانتان بهانهاى ضدّ خود به دست من دادید. به نظرم هر دوى شما در تقیّه ورزیدن و کتمان کردن سزاوارتر نبودهاید و نیستید. و چنانچه اندیشه بیعت با مرا پیش از آنکه دستتان را در دستم بگذارید از مغزتان دور مىساختید، هر آینه برایتان آسانتر از این بود و دیگر پس از اعتراف به آن در آتشى که خودتان افروختهاید نمىگداختید. گفتهاید که من عثمان را کشتهام، خوب است در این باره نزد برخى از اهل مدینه که
از یارى و کمک به من و شما خوددارى کردند داورى ببریم، و هر حکمى که دادند آن را بپذیریم. سپس دستور شریعت هر یک از ما را به اندازه مداخلهاى که در کشتن عثمان داشته است به کیفر برساند. اى پیر زالهاى خیره سر بیائید و از این بداندیشى در آئید، و در صدد اصلاح کار دنیا و آخرتتان برآئید. زیرا دردى که اکنون دارید ننگ است و پریشانى، ولى اگر توبه نکنید در روز رستاخیز هم ننگ است و هم پشیمانى، و السّلام.