از بنده خدا على امیر مؤمنان به مأموران خراجگیرى. اما بعد، هر کس از سرنوشتى که به سوى آن مىرود بر حذر نباشد و از ترس دلش نزند، انگار نمىتواند کارى براى حفظ جان خود از پیش آمد ناگوارى که در کمینش نشسته است بکند. و این را بدانید که آنچه به شما، واگذار شده بس اندک امّا اجر و ثوابش خیلى زیاد است. اگر براى زورگوئى و ستمکارى که خداوند نهى فرموده است کیفرى در میان نبود تا همه از آن بترسند، هر آینه عذر و بهانهاى دیگر وجود نداشت و زبر دست به زیر دست بىپروا زور مىگفت و ستمکار دمار از روزگار درویش و ناتوان در مىآورد. پس، با مردم از در مهربانى و انصاف در آئید، و در برابر درخواستها و نیازمندیهاى آنها صبر و بردبارى نمائید. زیرا شما خزانه داران رعیّت و معتمدان امّت و پیشکاران مالى دستگاه خلافتید. زنهار کسى را از چیزى که به آن نیازمند است باز ندارید، و او را در تنگناى آشفتگى و فشار نگذارید. هنگام گرفتن باج و خراج مردم را وادار نسازید که پوشش زمستان و تابستان خود را بفروشند، و یا از چهار پایانى که شیرشان را مىخورند و در کشاورزى و تراورى بکارشان مىکشند چشم بپوشند.
هیچکس را براى درهمى تازیانه نزنید، و به مال احدى از رعایا- خواه مسلمان باشد خواه هم پیمان و در پناه اسلام- دست درازى نکنید. مگر آنکه تشخیص بدهید این مال عبارت از اسب و سلاحى است که با آنها قصد خیانت و تجاوز به مسلمانان دارد. بنا بر این براى هیچ مسلمانى شایسته نیست چنین چیزهائى را دردسترس دشمنان اسلام بگذارد، تا چیره شوند، و از زیر پرچم بیرون روند. از تهذیب نفس و اندرز دادن به خویشتن دریغ نورزید، و تا مىتوانید با سیرت نیکو لشکریان را آرام و رعیت را رام و دین خدا را نیرومند و شعارهاى اسلام را فرازمند داشته گرد کژى و آلودگى نگردید. آنچه در راه خدا بر شما واجب آمده است انجام بدهید، و آن را در زاویه فراموشى و سستى و سهلانگارى ننهید. چه، خداوند- سبحانه تعالى- از ما خواسته است که با کوشش و پرستش خود و رعایت حقوق بندگانش از وى سپاسگزارى کنیم، و تا جائى که بتوانیم بپاى آئینش شتافته براى بالا بردن نامش دامن همت بر کمر زنیم و لا حول و لا قوة الّا باللّه العلى العظیم.