جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

به مصقلة بن هبیره شیبانى فرماندار اردشیر خرّه(1)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

خبرى در باره تو به من رسید که اگر راستى چنین کارى کرده باشى هر- آینه پروردگارت را به خشم در آورده‏اى، و امامت را افسرده و پریشان‏

و آزرده و نگران کرده‏اى. آرى، شنیدم غنائمى را که مسلمانان با اسب و شمشیر فراهم ساخته‏اند، و خون خود را افشانده و سرشان را در راه آن باخته‏اند، از بیت المال ربوده‏اى، و بى‏پروا میان خویشاوندان و نزدیکانت قسمت نموده‏اى. سوگند به آن کسى که دانه را شکافت، و انسان را از مشتى خاک بساخت و پرداخت، چنانچه این موضوع درست باشد یقین بدان که از من خفّت و خوارى خواهى دید، و ارزش و آبرویت را از دست داده سخن تلخ و ناگوار از زبان هر کس و ناکسى خواهى شنید. پس، حق خدا را سرسرى مپندار، و آخرتت را با آباد ساختن دنیایت به بوته فراموشى مسپار، که در رده زیانکاران خواهى در آمد، و از شدت حسرت و پریشانى دست به روى دست خواهى زد. الا، مطمئن باش حق مسلمانانى که نزد تو و نزد ما هستند در این غنائم و اموال یکسان است. براى این غنایم و اموال دمبدم پیشم مى‏آیند و مى‏روند.


1) اردشیر خرّه شهرى بوده است در ایران.