پس از آنکه عمروعاص از سوى معاویه بن ابىسفیان با سپاهى گران به مصر رفت محمد بن ابىبکر والى امیرالمومنین على علیهالسلام در این اقلیم با او به جنگ پرداخت ولى در برابر نیرنگ عمرو و بىوفائى مردم مصر نتوانست پایدارى کند و شکست خورد و بقتل رسید. (658 میلادى). چون امام از کشتن او آگاهى یافت بسیار افسرده و غمگین شد و نامه زیر را به عبدالله بن عباس فرماندار خود در بصره و توابع آن نوشت:
اما بعد، مصر بدست عمرو عاص و یاران دیگر معاویه فتح شد، و محمد بن ابى بکر- خدا بیامرزدش- به شهادت رسید. ما مزد و پاداشش را از پیشگاه خدا خواستاریم، زیرا او براى ما فرزندى مهربان و وفادار، و فرماندارى رنجبر و خدمتگزار، و شمشیرى برنده، و ستونى استوار و ارزنده بود. من همیشه مردم را به اطاعت و پیروى از او تشویق مىکردم، و پیش از این واقعه آنها را همیشه به یارى و کمکش در مىآوردم، و آشکارا و نهان به زیر پرچمش فرا مىخواندم، و کسانى را که با او ستیزگى مىورزیدند گوشمالى داده سر جاى خودشان مىنشاندم.
بارى، برخى از آنان با اکراه و بىمیلى به سویش مىآمدند، و گروهى به دروغ دم از هواداریش مىزدند، و دستهاى هم با گوشهگیرى از هر- گونه مسئولیت دینى و دنیائى آزاد مىشدند. از خدا مىخواهم مرا بزودى از ایشان نجات بدهد، و یا حدى بر گستاخیها و سرکشیهایشان بنهد. به خدا سوگند اگر هنگام روبرو شدن با دشمنان طمع به شهادت نداشتم، و دل را در گرو مرگ نمىگذاشتم، هر آینه مىکوشیدم که حتى یک روز با ایشان به گفت و شنود ننشینم، و رویشان را هم هرگز نبینم.