جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

وصیت علی‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

محمد حنفیه می‏فرماید:

پدرم در شب آخر عمرش همه ما را طلبید و فرمود بر شما است که از برادرتان حسن اطاعت کنید و او امام بر شما است.

آنگاه رو به امام حسن (ع) کرد و فرمود تو هم هنگام شهادتت، آقا حسین (ع) را وصی خودت کن سپس رو به امام حسین (ع) کرد و فرمود تو هم هنگام مرگ این کودک را وصی خود قرار ده. حضرت سجاد (ع) پائین بستر جدش علی (ع) نشسته بود و سن مبارکش دو سه و به قولی چهار سال بود.

از آخرین سخنان حضرت، آیه شریفه را تلاوت فرمود (من یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره) هر کس هموزن ذره و سر سوزنی نیکی کند فردای قیامت آن را می‏بیند و پاداش داده می‏شود و هر کس هموزن ذره بدی کند نیز آن را خواهد دید. خیال کردی فحش دادی و جزء هوا شد و گذشت نه چنین است ظلمتش در ذات تو باقی است و در نامه عملت نیز ثبت و ضبط است، صورت زشت ملکوتی آنرا فردای قیامت می‏بینی و شرمنده می‏شوی.

آنگاه آیه دیگر را خواند: لمثل هذا فلیعمل العاملون یعنی این روشن است برای کسانیکه می‏خواهند اهل عمل باشند. هر کس

می‏خواهد علوی گردد راه علی (ع) را دنبال کند. ره همان رو که رهروان رفتند.

همین طور که حضرت در بستر افتاده و در شرف شهادت است متوجه گردید ام‏کلثوم سخت گریه می‏کند. او را صدا زد و فرمود: دخترم بر پدرت باکی نیست اگر جائی که پدرت می‏خواهد برود می‏دیدی، شاد می‏شدی، اینک پیغمبر (ص) آمده، عمویم حمزه سیدالشهدا آمده، برادرم جعفر طیار آمده است.

سپس به ارواح پیغمبران سلام کرد و فرمود السلام علیکم یا رسل ربی و رحمة اللّه و برکاته و بالاخره فرمود السلام علیک یا عزرائیل معلوم شد کار علی (ع) خلاص است و از این سرای بلا و مصیبت نجات می‏یابد.

ای جمال دلربایت قبله دلها علی جان

رو بسویت دارد امشب این دل شیدا علی جان‏

با ولایت زنده‏ام من در لوایت بنده‏ام من

توشه‏ام اینست هم امروز و هم فردا علی جان‏

کعبه دل را صفای کشور جان را خدائی

حق توئی بر حق توئی حق از رُخت پیدا علی جان‏

ساقی کوثر توئی، شافع محشر توئی تو

نفس پیغمبر توئی ای بر نفوس اولا علی جان‏