و قال علیهالسلام
فِی الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ: خَذَلُوا الْحَقَّ، وَلَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
امام علیه السلام در مورد کسانى که از جنگ در رکاب حضرت کنارهگیرى کردند فرمود: حق را تنها گذاشتند و باطل را یارى نکردند!(1)
1) سند گفتار حکیمانه:مرحوم شیخ طوسى (متوفاى 460) در کتاب امالى خود این جمله حکمتآمیز را با تفاوتى و در ضمن حدیث مشروحترى آورده است که ابوبکر هذلى مىگوید: حارث بن حوط لیثى به امیرمؤمنان على علیه السلام عرض کرد: اى امیرمؤمنان من فکر مىکنم طلحه و زبیر و عایشه بر حق بودند (به ملاحظه سوابق آنها) امام علیه السلام فرمود: اى حارث! تو پایین پاى خود را نگاه کردى و بالاى سرت را ندیدى (اشاره به اینکه تنها به بعضى از حوادث گذشته قناعت کردى و حوادثى که بعد از آن و امروز رخ داده است را نمىبینى) سپس امام افزود: حق و باطل را به وسیله اشخاص نمىتوان شناخت، باید نخست حق را بشناسى و سپس پیروان آن را و باطل را بشناسى، آنگاه کسانى را که از آن پرهیز کردند. حارث گفت: چه مانعى دارد که من مانند «عبداللَّه بن عمر» و «سعد بن مالک» باشم (که نه با تو در جنگ جمل همراه شدند و نه مخالفت کردند)؟ امیر مؤمنان فرمود: «إنَّ عَبْدَاللَّهِ بْنِ عُمَرَ وَ سَعْداً خَذلا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرا الْباطِلَ مَتى کانا إمامَیْنِ فَیُتَّبعانِ؛ عبداللَّه بن عمر و سعد بن مالک (سعد بن ابى وقاص) دست از یارى حق برداشتند و باطل را نیز یارى کردند. آنها کى پیشوا بودهاند که از آنها پیروى شود». نویسنده مصادر نهجالبلاغه بعد از ذکر این داستان مىگوید: جماعتى از دانشمندان مانند جاحظ، یعقوبى و ابن جوزى بخشهایى از این ماجرا را در کتابهاى خود آوردند. (مصادر نهجالبلاغه، ج 4، ص 19).در کتاب تمام نهجالبلاغه نیز داستانى قریب به همین مضمون با ذکر کلام مشروحى از امام آمده است. (تمام نهجالبلاغه، ص 426).