جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

کشتن حریث غلام معاویه‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در میان سپاه شام بزرگترین قهرمان حریث غلام معاویه بود. او گاهی لباس معاویه را بر تن می‏کرد و به نبرد می‏پرداخت و افراد ناآگاه گمان می‏بردند که معاویه می‏جنگد.

روزی معاویه او را خواست و گفت: از مبارزه با علی بپرهیز، ولی با نیزه‏ی خود هرکسی را خواستی نشانه بگیر. وی به سوی عمرو عاص رفت و سخن معاویه را به او بازگو کرد. عمرو (به هر نیتی بود) نظر معاویه را تخطئه کرد و گفت: اگر تو قرشی بودی معاویه دوست می‏داشت که علی را بکشی، ولی او نمی‏خواهد چنین افتخاری نصیب غیر قرشی گردد. پس اگر فرصت داد بر علی نیز حمله کن.اتفاقاً در همان روز امام -علیه‌السلام- در جلو سواره نظام خود به سوی میدان آمد. حریث، تحت تأثیر سخن عمرو، امام -علیه‌السلام- را به مبارزه طلبید. امام، پس از خواندن رجز، گام به پیش نهاد و نبرد را آغاز کرد و در همان لحظات نخست ضربتی بر او زد و او را دو نیم کرد. وقتی خبر به معاویه رسید، بیش از حد متأثر شد و در نکوهش عمرو عاص که او را فریب داده بود اشعاری سرود که دو بیت آن را می‏آوریم:

حریث ألم تعلم و جهلک ضائر++

بان علیا للفوارس قاهر

و ان علیاً لم یبارزه فارس++

من الناس إلا اقصدته الأظافر

حریث (ای قهرمان شکست خورده من!)، آیا نمی‏دانستی که علی بر تمام قهرمانان قاهر و پیروز است. با علی، قهرمانی به مبارزه برنخاست مگر اینکه چنگالهای او به خطا نرفت و او را از پای درآورد.

قتل حریث موجی از ترس و خشم در سپاه معاویه پدید آورد. قهرمان دیگری به نام عمرو بن الحصین گام به میدان نهاد تا انتقام او را از امام -علیه‌السلام- بگیرد، ولی هنوز با آن حضرت روبرو نشده بود که به دست یکی از فرماندهان سپاه امام -علیه‌السلام-

به نام سعید بن قیس از پای در آمد.(1)


1) وقعه‏ی صفین، صص 273-272؛ شرح نهج‏البلاغه‏ی ابن‏ابی‏الحدید، ج 5، صص 216-215؛ الاخبار الطوال، ص 176.