سپس امام علیه السلام از چهارمین پایه ایمان یعنى جهاد دم مىزند و براى آن مانند سه پایه گذشته چهار شاخه ذکر مىکند و مىفرماید: «جهاد (نیز) چهار شاخه دارد: امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکههاى نبرد، و دشمنى با فاسقان»؛(وَالْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْىِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَالصِّدْقِ فِی الْمَوَاطِنِ، وَشَنَآنِ الْفَاسِقِینَ).
در واقع امام جهاد را به معناى وسیع کلمه تفسیر فرموده نه تنها جهاد نظامى در میدان جنگ با دشمنان که نتیجه همه آنها عظمت اسلام و مسلمانان و دفع شر کافران و فاسقان و منافقان است و به تعبیر دیگر امام به هر چهار محور جهاد:جهاد با قلب، با زبان، با عمل و با اسلحه در میدان نبرد اشاره مىکند که جهادى است فراگیر و شامل تمام مصداقها.
آنگاه آثار هر یک از این شاخههاى چهارگانه را به روشنى برمىشمرد و مىفرماید: «آنکس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته»؛(فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ)
«و آنکس که نهى از منکر کند بینى کافران (منافقان) را به خاک مالیده»؛(وَمَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ).(1)
«و کسى که صادقه در میدانهاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آنها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد با دشمن) انجام داده است»؛(وَمَنْ صَدَقَ فِی الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَیْهِ)
«و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خدا نیز به خاطر او خشم مىکند (و او را در برابر دشمنان حفظ مىنماید و روز قیامت وى را خشنود مىسازد)»؛(وَمَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ غَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ)
در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السلام که در غررالحکم آمده مىخوانیم:«قِوامُ الشَّریعَةِ الْأمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَإقامَةُ الْحُدُودِ؛اساس شریعت و دین امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است».(2)
در حدیث دیگرى از آن حضرت در همان کتاب آمده است:«الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ أَفْضَلُ أَعْمَالِ الْخَلْقِ؛امر به معروف برترین اعمال بندگان خداست».(3)
در روایت دیگرى آمده است:«کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام إِذَا مَرَّ بِجَمَاعَةٍ یَخْتَصِمُونَ لَا یَجُوزُهُمْ حَتَّى یَقُولَ ثَلَاثاً اتَّقُوا اللَّهَ یَرْفَعُ بِهَا صَوْتَهُ؛امام صادق علیه السلام هنگامى که از کنار گروهى عبور مىکرد که با یکدیگر در حال پرخاش بودند مىایستاد و با صداى بلند فریاد مىزد: از خدا بترسید، از خدا بترسید، از خدا بترسید (تا شرمنده شوند و دست از نزاع بردارند)».(4)
قرآن مجید صادقان را در سوره بقره آیه 177 چنین معرفى مىکند: ««لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ … وَالصَّابِرینَ فِی الْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ وَحینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذینَ صَدَقُوا وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ»؛ نیکى (تنها) این نیست که (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مشرق یا مغرب کنید (و تمام در فکر تغییر قبله باشید) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا ایمان داشته باشد … و در برابر مشکلات و بیمارىها و در میدان جنگ استقامت به خرج دهد. آنها کسانى هستند که راست مىگویند و آنها پرهیزگارانند».
تعبیر به «مواطن» ممکن است اشاره به میدانهاى نبرد باشد، همانطور که در قرآن مجید آمده است: «لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَواطِنَ کَثِیرَة»(5)و ممکن است معنى گستردهاى داشته باشد که هرگونه مقابله با دشمنان را چه در میدان نبرد و چه در
غیر آن شامل شود.
منظور از غضب براى خدا این است هنگامى که حدى از حدود الهى شکسته شود یا مظلومى گرفتار ظالمى گردد انسان خشمگین شود و به دفاع برخیزد. در حدیثى مىخوانیم هنگامى که موسى علیه السلام از خداوند سؤال کرد: چه کسانى را روز قیامت که سایهاى جز سایه تو نیست در سایه عرشت قرار مىدهى؟ خداوند به او وحى فرمود و گروهى را برشمرد از جمله فرمود:«وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدَ؛کسانى که به سبب حلال شمردن محارم الهى خشمگین مىشوند همچون پلنگى که مجروح شده است».(6)
در حدیثى از امام صادق علیه السلام آمده است هنگامى که دو فرشته مأمور شدند شهرى از معصیتکاران را زیر و رو کنند پیرمردى را دیدند که به دعا و تضرع در پیشگاه الهى مشغول است یکى از آن دو فرشته به دیگرى گفت: مگر این پیرمرد دعا کننده را نمىبینى؟ بار دیگر از خدا کسب تکلیف کنیم خطاب آمد که بروید و دستور مرا انجام دهید و در بیان علت آن فرمود:«فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ؛این مردى است که هرگز چهرهاش به دلیل خشم بر معصیتِ معصیتکاران دگرگون (و سرخ) نمىشد».(7)
منظور از جمله«غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَأرْضاهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ»این است که اگر ستمى به او برود و حقى از او ضایع شود خداوند به سبب آن خشمگین مىشود و اگر در دنیا جبران نکند در قیامت او را خشنود خواهد ساخت.
1) در بسیارى از نسخ به جاى «کافرین»، «منافقین» آمده است که با مسئله نهى از منکر تناسب بیشترى دارد.
2) غررالحکم، ح 7639.
3) همان، ح 7632.
4) کافى، ج 5، ص 59، ح 12.
5) توبه، آیه 25.
6) بحارالانوار، ج 13، ص 351، ح 42.
7) کافى، ج 5، ص 58، ح 8.