جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پایه سومِ ایمان: عدل‏

زمان مطالعه: 4 دقیقه

سپس امام علیه السلام به سراغ شاخه هاى عدالت مى‏رود و شاخه‏هاى این پایه مهم را

چنین شرح مى‏دهد: «عدالت نیز چهار شعبه دارد: فهم دقیق، علم و دانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن و حلم و بردبارى»؛(وَالْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ: عَلى‏ غَائِصِ الْفَهْمِ، وَغَوْرِ الْعِلْمِ، وَزُهْرَةِ الْحُکْمِ، وَرَسَاخَةِ الْحِلْمِ).

در واقع کسى که بخواهد حکم عادلانه‏اى کند نخست باید از قابلیت و استعداد شایسته‏اى در فهم موضوع برخوردار باشد تا هرگونه خطا در تشخیص موضوع موجب خطا در نتیجه حکم نشود. سپس آگاهى لازم را در ارتباط با حکم پیدا کند و آن را دقیقا منطبق بر موضوع نماید، آن‏گاه حکم نهایى را به طور واضح و روشن و خالى از هرگونه ابهام بیان کند و در این مسیر، موانع را با حلم و بردبارى برطرف سازد.

گرچه فهم به معناى مطلق دانستن و پى بردن به حقیقت است و با علم چندان تفاوتى ندارد؛ ولى چون در اینجا در مقابل علم قرار گرفته مناسب است که فهم ناظر به موضوع و علم ناظر به حکم باشد.

چه بسا ممکن است ارباب دعوا با سخنان خشن و حرکات ناموزون و اصرارهاى بى‏جا، روح قاضى را آزرده سازند. حلم و بردبارى راسخ او نباید اجازه دهد این گونه امور در روحش اثر بگذارد و کمترین تغییرى در حکم ایجاد کند.

اینها امورى است که امام علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر درباره قضاوت، با اضافاتى به آن اشاره کرده مى‏فرماید:«ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لَاتَضِیقُ بِهِ الْأُمُورُ وَلَا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَلَا یَتَمَادَى فِی الزَّلَّةِ وَلَا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَلَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَلَا یَکْتَفِی بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَأَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَآخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَأَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَأَصْبَرَهُمْ عَلَى تَکَشُّفِ الْأُمُورِ وَأَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لَا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَلَا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ؛سپس از میان رعایاى خود

برترین فرد را در نزد خود براى قضاوت در میان مردم برگزین. کسى که امور مختلف آنها را در تنگنا قرار ندهد و برخورد مخالفان و خصوم با یکدیگر او را به خشم و لجاجت وا ندارد و در لغزش و اشتباهاتش پافشارى نکند و هنگامى که خطایش بر او روشن شود بازگشت به سوى حق بر او مشکل نباشد و نفس او به طمع تمایل نداشته باشد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند و تا پایان پیش رود و در شبهات از همه محتاطتر باشد و در تمسک به حجت و دلیل از همه بیشتر پافشارى کند و با مراجعه مکرر اطراف دعوا کمتر خسته شود و در کشف حقایق امور شکیباتر باشد و به هنگام آشکار شدن حق در انشاى حکم از همه قاطع‏تر باشد. او باید از کسانى باشد که ستایش فراوان، او را مغرور نسازد (و فریب ندهد) و مدح و ثناى بسیار او را به ثنا خوان و مدح کننده متمایل نکند و البته این گونه افراد کم‏اند».

البته این تفسیر را درباره جمله‏هاى فوق نمى‏توان از نظر دور داشت که این جمله‏ها تنها مربوط به مقام قضاوت نیست، بلکه ناظر به تمام قضاوت‏هاى اجتماعى و زندگى مادى و معنوى است همه جا باید براى تشخیص موضوع دقت کرد؛ همه جا باید دقیقا احکام را بر موضوعات منطبق نمود؛ همه جا باید تصمیم قاطع و شفاف داشت و همه جا در برابر ناملایمات و خشونت نابخردان و نسبت‏هاى نارواى آنها حلم و بردبارى نشان داد.

آن‏گاه امام علیه السلام در یک نتیجه‏گیرى حکیمانه، آثار هر یک از این شاخه‏هاى چهارگانه عدالت را بیان مى‏کند، مى‏فرماید: «کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مى‏کند و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام، سیراب باز مى‏گردد و آن‏کس که حلم و بردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمى‏شود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد»؛(فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ؛ وَمَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ؛

وَمَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِی أَمْرِهِ وَعَاشَ فِی النَّاسِ حَمِیداً).(1)

آرى دقت در فهم، انسان را به ژرفاى علم و دانش مى‏رساند و آن‏کس که به ژرفاى علم و دانش برسد احکام الهى را به خوبى درک مى‏کند و هرکس احکام خدا را دقیقاً بداند هرگز گمراه نخواهد شد و کسانى که در مقابل نابخردان حلم و بردبارى داشته باشند و به گفته قرآن: ««لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلَّا تَعْدِلُوا»؛ عداوت نسبت به قومى شما را مانع از اجراى عدالت نشود»(2) از حق و عدالت دور نخواهد شد و چنین انسانى قطعا محبوب القلوب مردم است.

در روایات اسلامى درباره اهمیت حلم و بردبارى و نقش آن در پیروزى انسان در زندگى روایات فراوانى وارد شده است از جمله در حدیثى از رسول خدا صلى الله علیه و آله آمده است که فرمود:«کَادَ الْحَلِیمُ أَنْ یَکُونَ نَبِیّاً؛آدم بردبار نزدیک است به مقام نبوت برسد».(3)

امیر مؤمنان على علیه السلام مى‏فرماید:«تَعَلَّمُوا الْحِلْمَ فَإِنَّ الْحِلْمَ خَلِیلُ الْمُؤْمِنِ وَوَزِیرُه؛حلم و بردبارى را بیاموزید (و آن را تمرین کنید) زیرا دوست مؤمن و وزیر اوست».(4)

امام صادق علیه السلام نیز در صفات مؤمن مى‏فرماید:«لَا یُرَى فِی حِلْمِهِ نَقْصٌ وَلَا فِی رَأْیِهِ وَهْنٌ؛نه در بردبارى او کاستى است و نه در اندیشه‏اش سستى».(5)


1) با توجه به این‏که امام شاخه‏هاى عدالت را چهار امر شمرده و بعد آثار یک یک آنها را بیان فرموده روشن مى‏شود که عبارت مرحوم شریف رضى نیز سقط و حذفى دارد، چرا که فقط اثر سه شاخه در آن بیان شده و از یک شاخه دیگر خبرى نیست در کتاب تمام نهج‏البلاغه به نقل از امالى شیخ طوسى و تحف العقول این جمله محذوف ذکر شده است و بعد از شرایع الحکم چنین آمده «وَمَنْ عَرَفَ شَرَائِعَ الْحُکْمِ لَمْ یَضِلَّ» یعنى «کسى که از سرچشمه احکام سیراب گردد هرگز گمراه نمى‏شود».

2) مائده، آیه 8.

3) بحارالانوار، ج 43، ص 70، ح 61.

4) همان، ج 75، ص 62، ح 140.

5) همان، ج 64، ص 295، ح 18.