جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نکته: مفهوم واقعى عقل و حمق‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که عقل و حماقت در انسان‏ها ذاتى ایشان‏

است؛ نه عاقل را مى‏توان بر عقلش ستایش کرد و نه احمق را بر حماقتش نکوهش.

پاسخ سؤال این است که منظور در اینجا عقل و حماقت اکتسابى است. کسى که ذاتا احمق است در واقع نوعى بیمارى دارد که در صورت امکان باید به وسیله دیگران معالجه شود؛ ولى گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم مى‏سازد؛ با نیکان و پاکان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمى‏کند و بر عکس به دنبال هواى نفس مى‏رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستى مى‏ریزد، تحصیل علم را رها مى‏کند و با اختیار خود در وادى جهل گام بر مى‏دارد و هنگامى که مسئله سرنوشت‏سازى پیش آید با این‏که مى‏تواند تأمل کند، به مشورت بپردازد و از این و آن نظر بخواهد همه اینها را ترک کرده و بى‏گدار به آب مى‏زند و گرفتار غرقاب مى‏شود. نکوهش حضرت از چنین حماقتى است.

همان‏گونه که امام علیه السلام در غررالحکم مى‏فرماید:«الْعَقْلُ غَریزَةٌ تَزیدُ بِالْعِلْمِ بِالتَّجارُبِ؛عقل غریزه‏اى است که با علم و تجربه افزون مى‏شود. (و در نقطه مقابل با ترک علم و عدم بهره‏گیرى از تجارب ضایع مى‏گردد)».(1)

در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم:«کَثْرَةُ النَّظَرِ فِی الْحِکْمَةِ تَلْقَحُ الْعَقْلَ؛نگاه‏کردن در حکمت باعث بارورى عقل انسان است».(2)


1) غررالحکم، ص 53، ح 443.

2) بحارالانوار، ج 75، ص 247، باب 23.