در نظام ارزشى جاهلى عرب رابطههاى نسبى و قبیلهاى اهمیت فوقالعاده داشت که افراد به آن افتخار مىکردند. اسلام خط بطلان بر آنها کشید و معیار ارزش وجود انسان را تقوا و پرهیزگارى شمرد: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» و اطاعت و بندگى خدا را معیار دانست و حتى نزدیکترین پیوند با پیغمبر خدا صلى الله علیه و آله را در صورت پیروى از کفر و ارتکاب عصیان بىاعتبار قلمداد کرد: «یا نُوحُ إنَّهُ لَیْسَ مِنْ أهْلِکَ إنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ» و در مقابل، افرادى که نه از بنى هاشم بودند، نه از قریش و نه از نژاد عرب، آنها را به سبب ایمان والا و اعمال صالحشان جزء اهل بیت پیغمبر صلى الله علیه و آله شمرد. در حدیثى از امام باقر علیه السلام مىخوانیم که امیر مؤمنان علیه السلام به ابوذر فرمود: «یا أباذَرٍ إنَّ سَلْمانَ بابَ اللَّهِ فِى الْأرْضِ مَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤمِناً وَ مَنْ أنْکَرَهُ کانَ کافِراً وَ إنَّ سَلْمانَ مِنَّا أَهْلُ الْبَیْتِ؛ اى ابوذر، سلمان درى است از درهاى (رحمت) الهى در زمین هر کس او را درست بشناسد مؤمن است و هر کس او را انکار کند کافر است و سلمان از ما اهل بیت است».(1)
در حالى که افرادى از قریش یا بنى هاشم و یا حتى بعضى از برادران امامان بودند که بر اثر دورى از مکتب اسلام و اهل بیت به کلى طرد شدند و همچون بیگانهاى با آنها رفتار شد.
به این ترتیب رابطهها بدون ضابطهها در اسلام بىرنگ یا کمرنگ مىشود.
1) همان، ج 22، ص 373.