به یقین تمام احکام الهى فلسفه و حکمتهایى دارد که به ما باز مىگردد.خداوند حکیم است؛ نه بىحساب به چیزى فرمان مىدهد و نه بىدلیل از چیزى نهى مىکند و از آنجا که او هستى کامل و بىعیب و نقص است، فلسفههاى این احکام به ذات پاکش بر نمىگردد، بلکه همگى براى تربیت نفوس انسانهاست.این مطلبى است که هر کس کمترین توجهى به حکیم بودن خداوند داشته باشد
آن را درک مىکند؛ ولى با نهایت تأسف جمعى در میان مسلمانان پیدا شدهاند که تبعیت احکام را از مصالح و مفاسد و حسن و قبح زیر سؤال بردهاند و این در حالى است که هم در قرآن مجید و هم در روایات اسلامى به طور گسترده اشاره به فلسفه بسیارى از احکام شده است و این نشان مىدهد که ما حق داریم از فلسفه احکام جستجو کنیم که در کلام حکیمانه بالا به بخشى از آن اشاره شده است و فایده مهم آن تشویق همه مکلفان به اطاعت از این احکامِ داراى چنین فوائد بزرگى است؛ درست مثل اینکه طبیب آثار شفابخش داروهاى خود را براى بیمارش شرح دهد تا او را تشویق سازد از دل و جان به نسخهاش عمل کند.
شرح بیشتر درباره این مطلب را ذیل حکمت 252 خواهیم داد إنشاءاللَّه، و در ذیل خطبه 110 نیز بحث مبسوطى در این زمینه بیان داشتیم. همچنین در کتاب دائرةالمعارف فقه مقارن در جلد اول بحث بسیار مشروحى در این زمینه آوردهایم.