همانگونه که قبلًا اشاره کردیم، اوصافى را که امام علیه السلام در ذیل این کلام نورانى
بیان کرده ناظر به امامان معصوم علیهم السلام است که وقتى در طول زمان آنها را در نظر بگیریم مجموعهاى تشکیل مىدهند که با تعبیرات امام علیه السلام که به صیغه جمع از آنها یاد کرده کاملًا سازگار است. آنها که زمین از وجودشان خالى نیست، و گاه ظاهر و مشهور و زمانى خائف و مغمورند، آنان که اصالت معارف اسلامى و حجتهاى الهى و نشانههاى روشن او را حفظ مىکنند و نسل به نسل به آیندگان منتقل مىسازند. آرى آنها هستند که علم را به حقیقت بصیرت دریافته و به حق الیقین رسیدهاند، دنیا در نظرشان کوچک و روحشان به عالم اعلا مرتبط است و خلفاى الهى در زمین و داعیان به دین او هستند و عظمت مقامشان در حدى است که امام علیه السلام اشتیاق دیدارشان را دارد.
این احتمال نیز هست که منظور امامان معصوم و اصحاب سر و خواص نزدیک آنها باشند؛ کسانى مانند: «سلمان»، «مقداد»، «ابوذر»، «مالک»، «عمار» و «جابر» که وجودشان در کنار امام معصوم و از پرتو آن روشن و نورافشان شده و آنان نیز به سهم خود گروههایى را به دین خدا فرا مىخواندند و نمایندگان خدا در زمین بودند و «کمیل» خود، یکى از ایشان بود که شایسته شنیدن این کلمات و مخاطب به این خطاب نورانى شد و توانست آن را در دل تاریخ جاودانه سازد تا امروز در اختیار ما قرار گیرد.