جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نامه 56

زمان مطالعه: 4 دقیقه

و من کتاب له علیه‏السلام

وَصّى‏ بِها شُرَیْحَ بْنَ هانِئ(1) لَمَّا جَعَلَهُ عَلى‏ مُقَدَّمَتِهِ إِلَى الشَّامِ‏

از نامه‏هاى امام علیه السلام‏

به شریح بن هانى است در آن زمان که وى را به عنوان فرماندهى مقدمه لشکر به سوى شام فرستاد.(2)

نامه در یک نگاه‏

همان‏گونه که در طلیعه نامه نمایان است امام این نامه را به دست شریح بن هانى یکى از دوستان مخلصش داد، در آن هنگام که به فرماندهى مقدمه لشکر

به‏سوى شام اعزام شد.

امام علیه السلام در این نامه او را به تقواى الهى به طور مؤکد سفارش مى‏کند و از غلبه هوا و هوس بر حذر مى‏دارد و نسبت به فریب‏کارى دنیا و سرکشى‏هاى نفس هشدار مى‏دهد و با تعبیرات مختلفى بر آن تأکید مى‏ورزد و شاید این به علت آن است که یکى از شیطنت‏هاى معروف معاویه این بود که سران سپاه و اصحاب و یاران على علیه السلام را با اموال هنگفت و مقام‏هاى مختلف مى‏فریفت و به گفته بعضى، در این زمینه شگردهایى داشت که حتى شیطان به گرد او نمى‏رسید و یا به سبب این بود که اختلافى میان او و فرمانده دیگرى به نام «زیاد بن نضر» احساس مى‏شد و امام براى رفع این اختلاف این نصایح را بیان فرمود.

به‏هرحال از آنچه در تحف العقول و کتاب تمام نهج‏البلاغه و مأخذ اصلى این نامه یعنى کتاب صفین نصر بن مزاحم آمده است بر مى‏آید معلوم مى‏شود آنچه مرحوم سیّد رضى در اینجا آورده بخش کوچکى از نامه مفصلى است که امام خطاب به دو نفر از فرماندهان خویش به نام زیاد بن نضر و شریح بن هانى نوشته و یا حضوراً توصیه کرده است.

اتَّقِ اللَّهَ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَمَسَاءٍ، وَخَفْ عَلَى نَفْسِکَ الدُّنْیَا الْغَرُورَ، وَلَا تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ، وَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَکَ عَنْ کَثِیرٍ مِمَّا تُحِبُّ، مَخَافَةَ مَکْرُوهٍ؛ سَمَتْ بِکَ الْأَهْوَاءُ إِلَى کَثِیرٍ مِنَ الضَّرَرِ فَکُنْ لِنَفْسِکَ مَانِعاً رَادِعاً، وَلِنَزْوَتِکَ عِنْدَ الْحَفِیظَةِ وَاقِماً قَامِعاً.

ترجمه‏

در هر صبح و شام تقواى الهى را پیشه کن. از دنیاى فریبنده بر خویشتن خائف باش و در هیچ حال از آن ایمن مشو. بدان که اگر خویشتن را از بسیارى از امورى که آن را دوست مى‏دارى به علت ترس از ناراحتى‏هاى ناشى از آن باز ندارى، هوا و هوس‏ها تو را به سوى زیان‏هاى فراوانى خواهد کشاند، بنابراین در مقابل نفس سرکش، مانع و رادع و به هنگام خشم و غضب بر نفس خویش مسلّط و غالب باش و ریشه‏هاى هوا و هوس را قطع کن.

شرح و تفسیر

بر نفس خود مسلط باش‏

امام علیه السلام در این عبارات کوتاه و بسیار پرمعنا به «شریح بن هانى» چهار اندرز مهم مى‏دهد: نخست مى‏فرماید: «در هر صبح و شام تقواى الهى را پیشه کن»؛(اتَّقِ اللَّهَ فِی کُلِّ صَبَاحٍ وَمَسَاءٍ).

تقوا همان چیزى است که طلیعه همه نصایح و در برگیرنده کلیّه فضایل و بازدارنده از تمام رذایل است. به همین دلیل بسیارى از نامه‏ها و خطبه‏ها با یاد

کردى از تقوا شروع مى‏شود.

در دومین اندرز مى‏فرماید: «از دنیاى فریبنده بر خویشتن خائف باش و در هیچ حال از آن ایمن مشو»؛(وَخَفْ عَلَى نَفْسِکَ الدُّنْیَا الْغَرُورَ، وَلَا تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ).

این اندرز نیز در بسیارى از نامه‏ها و خطبه‏ها آمده است، زیرا طبق آن حدیث معروف، سرچشمه تمام گناهان حبّ دنیاست:«حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ»(3)و اگر انسان لحظه‏اى غافل بماند ممکن است زرق و برق دنیا چنان او را بفریبد که بازگشت از آن مشکل باشد.

در سومین نصیحت مى‏فرماید: «بدان که اگر خویشتن را از بسیارى از امورى که آن را دوست مى‏دارى به علت ترس از ناراحتى‏هاى ناشى از آن باز ندارى، هوا و هوس‏ها تو را به سوى زیان‏هاى فراوانى خواهد کشاند»؛(وَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَکَ عَنْ کَثِیرٍ مِمَّا تُحِبُّ، مَخَافَةَ مَکْرُوهٍ؛ سَمَتْ(4) بِکَ الْأَهْوَاءُ إِلَى کَثِیرٍ مِنَ‏الضَّرَرِ).

اشاره به اینکه بسیارى از خواسته‏هاى نفس، خواسته‏هاى زیان‏بار است که انسان به هنگام اشتیاق به آن، زیان‏ها را نمى‏بیند و لذا امام به او هشدار مى‏دهد که در عاقبت خواسته‏هاى نفس همیشه اندیشه کند مبادا گرفتار زیان‏هاى فراوان آن شود.

مال و مقام و لذات مادى و امثال آن داخل در این بخش از خواسته‏هاست و اگر این خواسته‏ها تحت قیادت عقل قرار نگیرد ضررهایش جبران‏ناپذیر است.

در چهارمین توصیه براى نتیجه‏گیرى مى‏فرماید: «بنابراین در مقابل نفس سرکش، مانع و رادع و به هنگام خشم و غضب بر نفس خویش مسلّط و غالب باش و ریشه‏هاى هوا و هوس را قطع کن»؛(فَکُنْ لِنَفْسِکَ مَانِعاً رَادِعاً، وَلِنَزْوَتِکَ(5)عِنْدَ الْحَفِیظَةِ(6) وَاقِماً(7) قَامِعاً(8)).


1) باید توجّه داشت که «شریح بن هانى» غیر از «شریح بن حارث» است که قاضى در کوفه بوده؛ «شریح بن هانى» از مخلصان امیرمؤمنان على علیه السلام بود و در بسیارى از جنگ‏هاى اسلامى شرکت و داراى عمر طولانى حدود 120 سال بود و براى نبرد به سجستان (سیستان) اعزام شد و در آنجا شربت شهادت نوشید؛ ولى «شریح بن حارث» از سوى عمر به عنوان قضاوت کوفه منصوب شد و با اینکه چندان صلاحیت این کار را نداشت، امیرمؤمنان على علیه السلام براى جلوگیرى از تنش در کوفه او را عزل نکرد؛ ولى دائماً بر آرایى که مى‏داد نظارت داشت‏.

2) سند نامه:این نامه را پیش از سیّد رضى «نصر بن مزاحم» در کتاب صفین با اندک تفاوتى نقل کرده است (مصادر نهج‏البلاغه، ج 3، ص 436).

3) کافى، ج 2، ص 131، ح 11. امام سجاد علیه السلام پیش از ذکر این حدیث مى‏فرماید: این سخنى است که همه‏پیامبران و علما و دانشمندان گفته‏اند.

4) «سَمَتْ» از ریشه «سمو» بر وزن «علو» و به معناى «علو» گرفته شده و در جمله بالا به معناى تسلط آمده‏است‏.

5) «نَزْوَة» از ریشه «نزو» بر وزن «نذر» به معناى پریدن بر چیزى است و به کارهاى ناگهانى اطلاق مى‏شود.

6) «الحَفیظَةِ» به معناى غضب است از ریشه «حفظ» به معناى نگهدارى و حراست گرفته شده، به این دلیل که انسان را به نگهدارى چیزى (خواه به حق یا ناحق) وادار مى‏کند.

7) «واقِم» از ریشه «وَقْم» بر وزن «وقف» به معناى وادار کردن کسى بر کارى و غلبه نمودن است‏.

8) «قامِع» از ریشه «قمع» بر وزن «جمع» به معناى سرکوب کردن گرفته شده است‏.