جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ملاقات های خصوصی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

روزی دو نفر از سران خوارج به نامهای زرعه‏ی طائی و حرقوص به حضور امام -علیه‌السلام- رسیدند و گفتگوی تندی میان آنان و امام انجام گرفت که به نقل آن می‏پردازیم.

زرعه و حرقوص: «لا حکم إلا لله».

امام -علیه‌السلام-: من نیز می‏گویم: «لا حکم إلا لله».

حرقوص: از خطای خود توبه کن و از مسئله‏ی تحکیم باز گرد و ما را به نبرد با معاویه گسیل ده، تا با او نبرد کنیم و به لقای پروردگار خود نایل آییم.

امام -علیه‌السلام-: من این کار را می‏خواستم ولی شما در صفین بر من شوریدید و تحکیم را شما بر من تحمیل کردید. اکنون ما میان خود و آنان پیمانی را امضا کرده و شروطی را پذیرفته‏ایم و مواثیق به آنان داده‏ایم و خدا می‏فرماید: «و أوفوا بعهدالله إذا عاهدتم و لا تنقضوا الأیمان بعد توکیدها و قد جعلتم الله علیکم کفیلاً إن الله یعلم ما تفعلون» (نحل: 91).

حرقوص: این گناهی بود که شایسته است از آن توبه کنی.

امام -علیه‌السلام-: این کار گناه نبود، بلکه ناتوانی در رأی و ضعف در تدبیر بود (و منشأ آن خود شما بودید) و من قبلاً شما را از این کار مطلع کردم و از آن بازداشتم.

زرعه: به خدا سوگند اگر حاکمیت مردان را در کتاب خدا(1) ترک نکنی با تو برای رضای خدا نبرد می‏کنم!

امام (با چهره‏ی بر افروخته): ای بدبخت، چه بد مردی هستی! به همین زودی تو را کشته می‏بینم و باد بر بدنت می‏وزد.

زرعه: آرزو می‏کنم چنین باشد.

امام -علیه‌السلام-: شیطان عقل شما دو تن را ربوده است. از عذاب خدا بپرهیز. در این دنیایی که برای آن نبرد می‏کنید سودی نیست.

در این موقع هر دو نفر محضر امام -علیه‌السلام- را با دادن شعار «لا حکم إلا لله» ترک گفتند.(2)


1) متن تاریخ طبری، «کتاب الله» دارد، ولی ظاهراً «دین الله»صحیح است.

2) تاریخ طبری، ج 4، ص 53.