جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرمان الهی برای مطلبی مهم (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او اقرار می کنم، و شهادت می دهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا می نمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله ی عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص

باشد- نیست خدایی جز او- زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حقّ علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرسانده ام، و برای من حفظ از شرّ مردم را ضمانت نموده و خدا کفایت کننده و کریم است.

خداوند به من چنین وحی کرده است: (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ…)، «ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده- درباره ی علیّ، یعنی خلافت علی بن ابی طالب- و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».

ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکرده ام، و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان می کنم:

جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم- که او سلام است- مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که «علیّ بن ابی طالب برادرِ من و وصیّ من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است». و خداوند در این مورد آیه ای از کتابش بر من نازل کرده است: (اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا)، «صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند»، و علیّ بن ابی طالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد می کند.

ای مردم، من از جبرئیل در خواست کردم که از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متّقین و زیادی منافقین و افساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان می گویند آنچه در قلب هایشان نیست و این کار را سهل می شمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است. و همچنین به خاطر این که منافقین بارها مرا اذیّت کرده اند تا آنجا که مرا «اُذُن» (گوش دهنده ی بر هر حرفی) نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم بخاطر ملازمت بسیار او (علی) با من و توجّه من به او و تمایل او و قبولش از من، تا آن که خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: (وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ قُل اُذُن- علی الذین یزعمون أنّه اُذن- خَیر لَکُم، یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ…)، «و از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیّت می کنند و می گویند او «اُذُن» (گوش دهنده بر هر حرفی) است، بگو: گوش است- بر ضد کسانی که گمان می کنند او «اُذُن» است- و برای شما خیر است، به خدا ایمان می آورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام می نماید».

و اگر من بخواهم گویندگان این نسبت (اُذُن) را نام ببرم می توانم، و اگر بخواهم به شخص آنها اشاره کنم می نمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم می توانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام.

بعد از همه ی این ها، خداوند از من راضی نمی شود مگر آنچه در حق علیّ بر من نازل کرده ابلاغ نمایم.

سپس حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: (یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ- فی حقّ علیّ- و إن لُم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ و اللهُ

یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ)، «ای پیامبر برسان آنچه- در حق علی- از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرسانده ای، و خداوند تو را از مردم حفظ می کند».