امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه اشاره به نکته مهمى مىکند که در سرنوشت افراد و امتها تأثیر قابل توجهى دارد. مىفرماید: «آن کس که به کار جمعیتى راضى باشد همچون کسى است که در آن کار با آنها شرکت نموده (منتها) آن کس که در انجام کار باطل دخالت دارد دو گناه مىکند: گناه عمل و گناه رضایت به آن (ولى شخصى که بیرون از دایره عمل است و به آن راضى است تنها مرتکب یک گناه مىشود و آن گناه رضایت است)»؛(الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ.وَعَلَى کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَإِثْمُ الرِّضَى بِهِ).
ممکن است در بدو نظر چنین تصور شود که اگر کسى گناهى را مرتکب نشود و هیچگونه دخالتى حتى در اعانت و یارى گنهکاران در آن نداشته باشد چرا رضایت قلبى به آن گناه او را هم شریک گناه سازد؟
دلیل آن با دقت روشن مىشود و آن اینکه هنگامى که رضایت به کارهاى خلاف دیگران در قلب انسان جایگزین شد تدریجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مىدهد، زیرا نمىشود انسان به چیزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد.
اضافه بر این کسى که به اعمال خلاف دیگران راضى مىشود هرگز به وظیفه امر به معروف و نهى از منکر عمل نخواهد کرد، زیرا آن عمل را دوست دارد و به
گنهکاران به سبب این گناه عشق مىورزد. این مسئله بازتاب گستردهاى در آیات قرآن و روایات اسلامى دارد که مسئله رضایت به گناه گنهکاران جزء گناهان کبیره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنین افرادى را مىگیرد.
در داستان کشتن ناقه ثمود (همان معجزه الهى خداوند که به پیامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مىگوید: همه آن قوم بر اثر عذاب الهى از میان رفتند در حالى که همانگونه که در کلام دیگرى از امیرمؤمنان به آن اشاره شده ناقه ثمود را یک نفر کشت و چون دیگران به آن رضایت دادند خداوند همگى را عذاب کرد:(وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا).(1)
در زیارتنامهها نیز کراراً این مطلب به چشم مىخورد که زائر لعن و نفرین مىکند به کسانى که جنایات یزیدیان را در کربلا را شنیدند و به آن رضایت دادند:«وَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِه».(2)
1) نهجالبلاغه، خطبه 201.
2) بخشى از زیارت عاشورا و زیارت اربعین امام حسین علیه السلام.