جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرح و تفسیر: پیرى زودرس!

زمان مطالعه: 3 دقیقه

امام علیه السلام در این گفتار کوتاه و حکیمانه تأثیر غم و اندوه را در جسم و روح انسان بیان مى‏دارد و مى‏فرماید: «غم و اندوه نیمى از پیرى است»؛(الْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ).

اشاره به این‏که بسیار مى‏شود که غم و اندوه، انسان را پیر مى‏کند، هرچند انسان به حسب سن و سال پیر نشده باشد؛ موهاى او تدریجاً سفید مى‏شود، قامت وى خمیده و قواى بدن رو به تحلیل مى‏رود و از نظر فکرى و روحى نیز احساس پیرى مى‏کند.

منظور امام علیه السلام این است که انسان تا مى‏تواند غم و اندوه را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهیزد.

البته انکار نمى‏توان کرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نیست؛ گاه مربوط به مسائل دینى و معنوى است که انسان به هر حال با آن دست به گریبان خواهد بود. حتى در حدیث معروفى از ابن عباس مى‏خوانیم که مى‏گفت: هیچ آیه‏اى شدیدتر و مشکل‏تر از این آیه «فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ …»(1) بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل نشد و از این رو هنگامى که اصحاب آن حضرت پرسیدند: اى رسول خدا! چرا به این زودى موهاى شما سفید شده و آثار پیرى نمایان گشته‏

فرمود:«شَیَّبَتْنی هُودُ وَالْواقِعَةُ؛ سوره «هود» و «واقعه» مرا پیر کرد».(2) گفته شده علت همان دستورى است که خداوند به پیغمبرش درباره استقامت در مقابل دشمنان سرسخت و کینه‏توز و بى‏رحم داده است. (و مى‏دانیم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مکه نازل شده در زمانى که پیامبر صلى الله علیه و آله سخت از طرف مشرکان در فشار بود و گفته‏اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خدیجه» نازل شد که امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاک پیامبر صلى الله علیه و آله را احاطه کرده بود).

ولى به هر حال بسیارى از عوامل غم و اندوه امورى است که انسان مى‏تواند خود را از آن دور دارد یا نسبت به آن بى‏اعتنا باشد، از این رو در حدیثى آمده است که زیارت اهل قبور غم و اندوه را زایل مى‏کند، زیرا سرچشمه بسیارى از اندوه‏ها امور مادى است؛ هنگامى که انسان به زیارت اهل قبور مى‏رود و پایان کار دنیا را مى‏بیند که ثروتمند و مسکین همه در یک جا خفته‏اند و هیچ کدام جز کفنى با خود از این دنیا نبرده‏اند آرامش پیدا مى‏کند.

در طب امروز این مسئله به روشنى ثابت شده که سرچشمه بسیارى از بیمارى‏هاى جسمى ناراحتى‏هاى روحى است؛ بیمارى‏هاى اعصاب، قلب، معده و غیر آن در بسیارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح استرس‏ها و غم و اندوه‏ها ناشى مى‏شود و درمانى جز خلاص کردن خود از غم و اندوه‏ها ندارد و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد مى‏تواند خود را از آن دور دارد.بسیارى از حکما و شعرا براى کمک کردن به انسان‏ها براى فراموشى اسباب این‏گونه غم و اندوه‏ها سخنان نغز و پربارى دارند.

شاعر عرب مى‏گوید:

ما فاتَ مَضى‏ وَما سَیَأْتیکَ فَأَیْنَ

قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَیْنَ الْعَدَمَیْنِ‏

و شاعر فارسى زبان مى‏گوید:

از دى که گذشت هیچ از آن یاد مکن

فردا که نیامدست فریاد نکن‏

در واقع این دو شاعر گویا مطلب خود را از حدیث امام صادق علیه السلام اخذ کرده‏اند آنجا که مى‏فرماید:«اصْبِرُوا عَلَى الدُّنْیا فَإنَّما هِىَ ساعَةٌ فَما مَضى‏ مِنْهُ فَلا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَلا سُروراً وَما لَمْ یَجِى‏ءْ فَلا تَدْری ما هُوَ وَإنَّما هِىَ ساعَتُکَ الَّتی أنْتَ فیها فَاصْبِرْ فیها عَلى‏ طاعَةِ اللَّهِ وَاصْبِرْ فیها عَلى‏ مَعْصِیَةِ اللَّهِ‏؛ در برابر امور دنیا صبر و شکیبایى پیشه کنید، زیرا ساعتى بیش نیست؛ آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس مى‏کنى نه سرورى و آنچه نیامده است نمى‏دانى چیست، بنابراین دنیا براى تو همان ساعتى است که در آن هستى پس در برابر اطاعت خداوند شکیبایى پیشه کن و بر ترک معصیت صبر نما».(3)

در حقیقت بسیارى از افکار غم‏انگیز افکار بیهوده‏اى است که ما خودمان آن را براى خود فراهم مى‏کنیم مثلا مى‏نشینیم خود را با افراد بالادست مقایسه مى‏کنیم و بر محرومیت خود اشک حسرت مى‏ریزیم و گاه مى‏گوییم: اى کاش فلان فرصت را از دست نمى‏دانیم که اگر نداده بودیم امروز چه ثروت یا چه مقامى داشتیم. به همین دلیل دستور داده شده است که همیشه به پایین‏تر از خود نگاه کنید تا شاد و خرم باشید و نگاه به بالاتر نکنید تا غمگین و اندوهگین شوید.(4)

نیز بسیار مى‏شود که به هنگام وقوع حوادث ما یک روى سکه را مى‏بینیم و نگران مى‏شویم در حالى که سوى دیگر سکه ممکن است امورى باشد که بهترین کمک را به ما کند.

قرآن مجید مى‏فرماید: «فَعَسَى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْراً کَثِیراً»؛ چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى‏دهد».(5)

شاعر مى‏گوید:

جبین گره مکن از هر بدى که پیش آید

کز این نوشته تو یک روى صفحه مى‏خوانى‏

به روى دیگر آن نعمتى نهفته خداى

که شکر کردن آن تا به حشر نتوانى(6)


1) هود، آیه 112.

2) مجمع البیان ج 5، ذیل تفسیر سوره هود؛ بحار الانوار، ج 17، ص 52؛ در المنثور، ج 5 ص 202.

3) کافى، ج 2، ص 454، ح 4.

4) به حدیث امام باقر علیه السلام در کتاب کافى، ج 2، ص 137، ح 1 مراجعه شود.

5) نساء، آیه 19.

6) دیوان مرحوم شهریار.