این گفتار حکیمانه هرچند با حکمت پیشین در یک عبارت ذکر نشده؛ ولى در واقع مکمل آن است. نخست مىفرماید: «هرچیز که شمرده مىشود سرانجام پایان مىگیرد»؛ (کُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ).
این اشاره به قانون کلى فلسفى است که هرچیز تحت عدد در آید محدود است و هرچه محدود است پایان پذیر است و از آنجا که عمر انسانها تحت عدد قرار مىگیرند؛ مثلا مىگوییم: عمر شصت ساله، یا هشتاد ساله. مفهومش این است که هر ساعتى که بر انسان مىگذرد تدریجا از آن کاسته مىشود و این سرمایه به سرعت رو به فنا مىرود و مهم این است که گذشتن و کاستن آن در اختیار ما نیست چه بخواهیم، چه نخواهیم به سرعت در حال عبور است.
آنگاه در ادامه مىفرماید: «و آنچه مورد انتظار است سرانجام فرا مىرسد»؛ (وَکُلُّ مُتَوَقَّعٍ آتٍ).
منظور از «متوقَّع» امورى است که به طور قطع مىدانیم در آینده رخ مىدهد؛ مانند مرگ و پایان زندگى و قیام قیامت. اشاره به اینکه کسى که به این امور آگاه است باید توجه داشته باشد که روزى مرگ دامان او را مىگیرد و روزى در دادگاه عدل الهى حضور مىیابد.
به همین دلیل در تفسیر آیه شریفه «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ» یقین را به
مرگ تفسیر کردهاند.(1)
آنچه امام در دو جمله بالا بیان فرموده در واقع اشاره به دنیاى فانى و گذاران است؛ دنیایى که عمرش در برابر جهان آخرت بسیار ناچیز است، همانگونه که در حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مىخوانیم: «مَا الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِعُ؛ عمر دنیا در برابر آخرت مانند این است که یکى از شما انگشت خود را در دریایى فرو کند (و سپس بیرون آورد) در این حال نگاه کند ببیند چه اندازه از آب دریا بر انگشت او باقى مانده».(2) این هشدارى است به همه دنیا طلبان و آنها که به آخرت و زندگى جاویدان پشت کردهاند تا بدانند چه چیز به دست مىآوردند و چه چیز را از دست مىدهند.
1) حجر، آیه 99.
2) بحارالانوار، ج 70، ص 119، ح 111.